خانه » مطالب درسی » انشا درباره حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

انشا درباره حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

انشا صدای قار قار کلاغ
4.3/5 - (20 امتیاز)

در این مطلب از سایت برای شما کاربران عزیز انشا حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم را تهیه و منتشر کرده ایم

 

انشا درباره قار قار کلاغ , انشا صفحه 53 کتاب نگارش پایه هشتم , فعالیت نگارشی درس 4 صفحه 53 با مقدمه و نتیجه

شنيدن صداهای زير چه حس و حالی به شما ميدهد ؟ یکی از صداهای زیر را انتخاب كنيد و حس و حال خود را درباره آن بيان كنيد.

ما انشا در مورد حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ را در نوشته های کوتاه و بلند و با رعایت مقدمه بدنه و نتیجه می نویسیم

 

انشا صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا قار قار کلاغ :

به نظر من صدای قار قار کلاغ ، صدای آزار دهنده ای است، مخصوصا زمانی که آن ها همه یک جا جمع شده و با هم شروع می کنند به قار قار کردن.

بدنه : پشت خانه ی ما، باغ نسبتا بزرگی قرار دارد که روز ها اغلب صدای کلاغ ها از همین باغ همسایه به گوش می رسد و در خانه ی ما می پیچد، این صدا گاهی آن قدر بلند است که اجازه نمی دهد ما بخوابیم.

همین چند روز پیش بود که یک دفعه صدای آن ها خیلی زیاد شد، ابتدا ما فکر کردیم کلاغ ها دارند با هم دعوا می کنند اما وقتی پشت پنجره رفتم و نگاهی به باغ انداختم، متوجه شدم جوجه کلاغی از لانه اش بیرون آمده و روی زمین افتاده است و یک پسر بچه آن جوجه را در دست گرفته است و کلاغ ها به همین علت خیلی بلند قار قار می کردند تا آن جوجه کلاغ را از دست پسر بچه نجات دهند.

پسر بچه نیز با دیدن آن همه کلاغ و شنیدن صدای آن ها، آن قدر ترسید که سریع جوجه را روی زمین گذاشت و فرار کرد.

 

نتیجه گیری : بیچاره کلاغ ها، با آن قیافه ی سیاه رنگ شان خیلی بین انسان ها محبوب نیستند و بعضی از ما آن ها را شوم و بد قدم می دانیم، اما فکر می کنم این موجودات خیلی هم بد نباشند و زندگی طبیعی خود را دارند، به علاوه این که کلاغ ها، بسیاری از مواد مضر طبیعت را از بین می برند و این برای ما و طبیعت مفید است.

موضوع جالب درباره ی کلاغ ها این است که آن ها واقعا موجودات باهوشی هستند و بعضی از کلاغ ها حتی می توانند از آینه هم استفاده کنند.

هم چنین آن ها می توانند تفاوت بین چهره های مهربان و خطرناک را درک کنند و در صورت تشخیص دادن هر خطری، دیگر همنوع های خود را از خطر آگاه کنند.

 

انشا حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا صدای قار قار کلاغ :

در زمان های گذشته تا به کنون مردم عقیده داشتند و دارند که کلاغ به دلیل رنگ سیاه بدون نشانه نحسی و اتفاق شوم است . به خصوص زمانی که در حال بیان حرفی یا اتفاقی باشید و همان لحظه صدای قار قار کلاغ بیایید می گویند که باید در انجام این کار تعلیل صورت بگیرد چرا که کلاغ نشانه شوم است و عاقبت خوبی ندارد که بعد از صدای کلاغ آن کار انجام شود.

بدنه : خیلی از مردم وقتی صدای کلاغی را بشنوند سعی می کنند که کلاغ را با سنگ یا تیر کمان یا تفنگ بادی بزنن یا به اصلاح دیگر بکشند .

اما از نظر شخصی من اگر در این که کلاغ با صدایش قبل از کاری نشانه می دهد که باید در کاری که می خواید انجام دهید بیشتر فکر کنیم و با دقت بیشتر آن را انجام دهیم بسیار هم خوب است.

زیرا که مثل اژیری برای ان فرد می ماند که قار قار خود به آن فرد یادآوری می شود که باید قبل از انجام هر کاری ایتدا با حواسی جمع و با دقت فراوان انجام شود.

نتیچه گیری : گاهی این کلاغ به اصلاح شوم می تواند با دقت و یا پرهیز و پشیمانی آن فرد موجب خوش شانسی و خوشبختی آن فرد باشید

 

انشا درباره صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا قار قار کلاغ :

یک غروب دل انگیز پاییزی بود و از پنجره اتاقم به فضای بیرونی نگاه می‌کردم و از تماشای پاییز و رنگ زرد درختان لذت می‌بردم. باد در میان برگ‌ها و درختان می‌پیچید و صدای قارقار کلاغ‌ها نیز شنیده می‌شد که هر از گاهی از این شاخه به آن شاخه می‌پریدند. من در میان فلسفه باد و رقص برگ‌های خشک و قارقار کلاغ‌ها مانده بودم و از خود می‌پرسیدم که در میان این قارقارها چه پیغام‌هایی رد و بدل می‌شود؟

 

بدنه انشا : کلاغی را دیدم که از بام خانه همسایه پر کشید و در حالی که به سمت درخت کاج تنومند مقابل خانه ما می‌رفت، قارقاری کرد و بال و پرش را با شدت بیشتری تکان داد. کلاغی دیگر نیز از جایی که ندیدم، پر کشید و به سمت کلاغ اولی اوج گرفت. این یکی نیز قارقار می‌کرد و به سمت بالاترین نقطه درخت بالا می‌رفت.

به سمت دیگر کوچه نگاه کردم، دسته‌ای کلاغ آن جا در حال دانه خوردن از کیسه زباله پاره شده‌ای بودند که مقداری برنج از آن بیرون ریخته بود. گربه‌ای نیز در همان حوالی می‌چرخید و به نظر می‌آمد که برای کیسه زباله پاره شده، نقشه کشیده است.

کلاغ ها قارقارکنان محل را ترک کرده و گربه با ولع تمام به سمت کیسه زباله پاره شده جهید. این لحظه‌ برای من بسیار هیجان انگیز بود و از تماشای آن لذت می‌بردم. گربه‌ها به خوبی بلد بودند چطور از میان تلی از زباله، تکه‌ای گوشت را پیدا کنند. همچنان صدای قارقار کلاغ‌ها مانند صدای پشت‌زمینه به گوش می‌رسید و می‌توانستم نوای گوشخراش آن‌ها را با صدای میومیوی گربه‌ها، یک سمفونی در طبیعت بخوانم!

نتیجه گیری : صدای قارقار کلاغ‌ها هرگز تمامی نداشت و گویی چیزی که به هم در لا به لای این قارقارها می‌گفتند، چیزهای مهمی در اجتماع آن‌ها به شمار می‌رفت! دلم می‌خواست بدانم کلاغ‌ها چه می‌گویند و چرا اغلب زمانی که در حال پر کشیدن به سمتی هستند، صدای قارقار آن‌ها اوج می‌گیرد؟ شاید همدیگر را برای پرواز به سمت طعمه‌ای راهنمایی می‌کنند، شاید هم مسابقه گذاشته‌اند که کدام زودتر می‌رسد…

 

انشا در مورد صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا صدای قار قار کلاغ :

از زمان بچگی شنیده بودم که صدای قار قار کلاغ نحس است ولی هر روز صبح مخصوصا در فصل های پاییز و زمستان مجبور بودم با صدای قار قار کلاغ از خواب بیدار شوم، چون دقیقا روی درخت جلوی درب خانه مان پر از لانه کلاغ بود.

بدنه : اتفاقی عجیبی که در روز بار ها تکرار می شد این بود که اولین کلاغ شروع به قار قار می کرد و بقیه ی کلاغ ها نیز پشت سر هم همین کار را انجام می دادند.

هر روز وحشت زده منتظر اتفاق های بد بودم اما بالاخره بعد از مدت ها به این نتیجه رسیدم که نحس بودن کلاغ خرافات است که متاسفانه از قدیم در بین ما رواج پیدا کرده است.

کلاغ ها در همه جا می توانند زندگی کنند و از همه چیز می توانند به عنوان غذا استفاده کنند، مثلا همین پارسال مسافرتی به خانه ی مادر بزرگم که در روستا ساکن است داشتیم و من در آن جا چندین بار کلاغ ها را دیدم که در حال بر داشتن صابون های جا مانده مادر بزرگ در ایوان خانه هستند.

آن ها کمی منتظر می مانند تا ایوان خالی شود و همین که فرصتی پیدا می کردند سریع صابون ها را به دهان گرفته و فرار می کردند.

بعضی وقت ها فکر می کنم ممکن است بعضی از آن ها با خوردن صابون، شکم شان پر از کف شده و مرده باشند، اما من که کلاغ مرده ای آن اطراف ندیدم و به این نتیجه رسیدم کلاغ ها در مقابل صابون مقاوم شده اند.

نتیجه گیری : نمی دانم فایده ی کلاغ چیست اما به نظرم همه ی موجودات جهان، جایگاه خود را در آفرینش خداوند دارند، حتی کلاغ ها که شاید از نظر بعضی از ما موجودات بد و آزار دهنده ای به نظر برسند.

 

انشا در مورد حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا صدای قار قار کلاغ ها :

صدای قار قار کلاغ ها همیشه من را به یاد پاییز و زمستان می اندازد. نمی دانم این پرنده ها چرا در زمستان تعدادشان بیشتر می شود. یادم است شب هایی که برف می بارید و من هنوز نمی دانستم برف باریده، صبح، از صدای قارقار کلاغ ها می فهمیدم خبری شده است. با عجله از رختخواب بیرون می آمدم و به طرف پنجره می دویدم. بیشتر اوقات حدس ام درست از آب در می آمد. برف زمین را سفید پوش کرده بود.

بدنه : به نظرم بین برف و جمع شدن کلاغ ها باید ارتباطی وجود داشته باشد. هر چند آن ها درهمه ی فصل ها هم وجود دارند. قارقار کلاغ ها برای من مثل موسیقی ای است که دوست دارم. بعضی ها می گویند کلاغ موجودی بد صدا است. در حالی که قارقار کلاغ هم مثل صدای خیلی از موجودات است. بد و خوب بودن آن را نمی شود قضاوت کرد. بارها دیده ام که کلاغ ها یک صدا قارقار می کنند. خیلی طول کشید تا فهمیده کلاغ ها با قارقارشان همدیگر را از خطرات اطراف آگاه می کنند. کلاغ ها به ترسو بودن معروف هستند. چون هیچ وقت اجازه نمی دهند موجودات دیگر از جمله آدم ها به حریم شان نزدیک بشوند. تا نزدیک شان بشوی بلافاصله پرواز می کنند و دور می شوند. به نظر من که کلاغ ها بیشتر محتاط هستند تا ترسو. برای همین است که کمتر دچار خطرات از جانب حیوانات دیگر می شوند.

یک بار گربه ای را دیدم که توانسته بود از درخت خانه ی همسایه مان بالا برود و خودش را به لانه ی کلاغ و بچه هایش برساند. با صدای قارقارِ کلاغی که شاید مادرِ بچه کلاغ ها بود، ناگهان بیشتراز صد کلاغ در آسمان ظاهر شدن اند. آن ها در حالی که بالای درخت می چرخیدند، یک صدا قارقار می کردند. آن روز اتحاد کلاغ ها برای من درس آموزنده ای بود. آن چنان قارقارشان گربه ی بخت برگشته را ترساند، که از بالای درخت به زمین پرید و پا به فرار گذاشت. اما کلاغ ها که می خواستند درس عبرتی به او بدهند، روی زمین هم دنبالش کردند و گاهی هم به او نُک می زدند.

نتیجه گیری : در مورد کلاغ ها و قارقارشان خیلی حرف ها می توان زد. می شود گفت کلاغ ها بدجنس هستند و قارقارشان گوش خراش است. می توان به آن ها برچسبِ ترسو بودن زد. اما این نظرها چیزی را عوض نمی کند. کلاغ هم مثل همه ی موجودات رفتارها و خصلت خودش را دارد.

 

 

انشا درباره صدای قار قار کلاغ و حس و حال شنیدن صدای کلاغ

 

مقدمه انشا صدای قار قار کلاغ نگارش هشتم :

پرندگان جزو حیوانات با ارزشی هستند که همواره نمود آن را می توان در زندگی مشاهده کرد. یکی از پرندگان با ارزش کلاغ است.

بدنه انشا : کلاغ پرنده ای است که همواره در فصل های سرد و گرم می توان پرواز زیبای او و قارقار او را در آسمان مشاهده کرد و شنید. کلاغ در اساطیر ایران و یونانی همواره پرنده ای مقدس بوده و به عنوان پیک خورشید شناخته می شده است و نمود مثبتی در جامعه باستانی ایران زمین داشته است.اما در زمان اکنون ما این معنای مثبت تغییر کرده است و معنای منفور و شوم یافته است. امروزه صدای قارقار کلام با معنای شگوم بد شناخته می شود که جلوه ی بسیار ناپسندی است. ای کاش تلاش کنیم با نگاهی بسیط تر و زیبا به پرندگان نگاه کنیم. درست است که کلاغ به رنگ سیاه است اما نشان از سرنوشت تیره نیست. کلاغ از دیگر پرندگان عمر طولانی تر دارد. آن ها در فصل پاییز بیشتر در آسمان ها دیده می شود. زیرا تحمل سرما را نسبت به دیگر پرندگانی چون گنجشگ و قناری و.. دارند. بیاییم تلاش کنیم کلاغ رابیشتر دوست داشته باشیم. کلاغ با نام غراب در ادبیات فارسی ما جلوه گر بوده است. این معنای شومی کلاغ در ادبیات نیز مشهود است. صدای قارقار کلاغ ها بیشتر در صبح ها می باشد. کلاغ ها جثه ای بزرگ تر از گنجشک ها دارند. جثه آن ها به اندازه مرغ خانگی است. آن ها منقاری بلند و قوی دارند که در خوردن غذاهای مختلف به آن ها کمک می کند. کلاغ ها بیشتر حشرات را می خورند. آن ها با قارقارشان با هم سخن می گویند. این پرندگان به صورت جمعی با هم هستند و لانه ی خود را در بالاترین شاخه های درختان می سازند.

نتیجه این انشای زیبا : کلاغ ها پرندگانی سودمند و به نوبه ی خود زیبا هستند. قدر آن ها را بدانیم. حیوانات همواره در حال آسیب هستند و باید مواظب تک تک آن ها باشیم تا از آسیب و شکار در امان بمانند.

 

انشا حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم

 

مقدمه انشا صدای قار قار کلاغ :

آن روز قرار بود برای خواهرم خواستگار بیاید و همه افراد خانواده در تب و تاب آماده شدن برای ساعت ۷ عصر بودند. مادرم خانه را به خوبی تمیز کرده و خواهرم بهترین لباسش را به تن کرده بود. پدرم همچنان در حال روزنامه خواندن بود و به نظر می‌رسید که بی‌تفاوت‌ترین فرد خانه نسبت به این وضعیت باشد.

بدنه انشا : سرانجام خواستگارها از راه رسیدند و چقدر هم وقت‌شناس بودند! درست رأس ساعت ۷ عصر! به خواهرم با شوخی گفتم حالا که داماد اینقدر وقت‌شناس است، حتما به این خواستگار جواب مثبت داده و با او ازدواج کن.

همگی نشستیم. مادرم چندین بار به من اشاره کرد که لزومی ندارد در جمع باشم و می‌توانم به اتاق خود بروم. اما من محکم کنار خواهرم نشسته و قصد ترک جمع را نداشتم. صحبت‌ها شروع شده بود؛ خواهرم چای آورد و جمع حسابی گرم بود. سرانجام خانواده داماد از خواهرم در مورد نظرش نسبت به این وصلت سوال کردند، اما تا خواهرم خواست شروع به صحبت کند، صدای بلند قارقار کلاغی محوطه را پر کرد. گویی کلاغ چسبیده به پنجره و شیشه سالن پذیرایی قارقار می‌کرد.

خواهرم مکثی کرد و دوباره خواست شروع به صحبت کند که باز صدای قارقار کلاغ را شنیدیم. همه خندیدند و خواهرم نیز تبسمی کرد. پدرم گفت که کلاغ سیاه محله علاقه‌ای به ازدواج کردن خواهرم ندارد و باز همه خندیدند.

دوباره مادر داماد خواهرم را خطاب قرار داده و از او خواست که نظرش را راجع به این وصلت بگوید. خواهرم خواست صحبت کند و چه انتظاری دارید؟ کلاغ دوباره قارقار کرد. خواهرم نیز با قدرت تمام جواب منفی داد و به مادر داماد گفت که از این ازدواج منصرف شده است و نمی‌خواهد این وصلت سربگیرد!

همه ما متعجب شدیم. پیش از این به نظر می‌رسید که خواهرم به این ازدواج علاقه‌مند است و اکنون با جواب منفی او روبرو شده بودیم! خانواده داماد با دلخوری از منزل ما رفتند. پس از رفتن میهمان‌ها، پدرم از خواهرم پرسید که علت پاسخ منفی‌اش چه بود و فکر می‌کنید خواهرم چه پاسخی داد؟ قارقار مداوم کلاغ و بدیمنی آن!

 

نتیجه گیری : مادرم با او حسابی صحبت کرد و از او خواست که چنین خرافاتی را کنار بگذارد و منطقی فکر کند. خواهرم راضی شد که یکبار دیگر به خواستگاری‌اش بیایند و این بار به ندای قلبش گوش کند نه قارقار کلاغ!

 

انشا کوتاه حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ :

 

انشا کوتاه صدای قار قار کلاغ :

در زمان های گذشته تا به کنون مردم عقیده داشتند و دارند که کلاغ به دلیل رنگ سیاه بدون نشانه نحسی و اتفاق شوم است . به خصوص زمانی که در حال بیان حرفی یا اتفاقی باشید و همان لحظه صدای قار قار کلاغ بیایید می گویند که باید در انجام این کار تعلیل صورت بگیرد چرا که کلاغ نشانه شوم است و عاقبت خوبی ندارد که بعد از صدای کلاغ آن کار انجام شود.

خیلی از مردم وقتی صدای کلاغی را بشنوند سعی می کنند که کلاغ را با سنگ یا تیر کمان یا تفنگ بادی بزنن یا به اصلاح دیگر بکشند .

اما از نظر شخصی من اگر در این که کلاغ با صدایش قبل از کاری نشانه می دهد که باید در کاری که می خواید انجام دهید بیشتر فکر کنیم و با دقت بیشتر آن را انجام دهیم بسیار هم خوب است.

زیرا که مثل اژیری برای ان فرد می ماند که قار قار خود به آن فرد یادآوری می شود که باید قبل از انجام هر کاری ایتدا با حواسی جمع و با دقت فراوان انجام شود.

گاهی این کلاغ به اصلاح شوم می تواند با دقت و یا پرهیز و پشیمانی آن فرد موجب خودشانسی و خوشبختی آن فرد باشید.

 

 

انشا زیبای حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ :

 

مقدمه انشا در مورد صدای قار قار کلاغ :

در دنیا هزاران موجود شناخته شده و نشده داریم که هر کدام از آنها صدای خاصی دارند،بعضی روح انسان را به بازی می گیرند و برخی روحمان را خراش می‌دهند.

بدنه انشا : امروز نوبت به صدای کلاغ بیچاره رسید، صدایش گوش ها را خراش می دهد و خیلی ها را اذیت می‌کند.

شاید خیلی‌ها به خاطر ظاهر یکدست و صدای نه چندان خوشش دوستش ندارند.

البته از نظر من همان بهتر که صدایش زیبا نیست والا باید مانند بلبل و قناری الان در قفس می بود.

شاید خیلی ها دوستش نداشته باشند اما مهم این است که آزاد است و هر کجا که بخواهد می رود.

صدایش شاید به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید اما برای حیوانات جنگل این گونه نیست، چون آنها را از خطر مرگ نجات میدهد.

کلاغ درست مانند یک نگهبان بر روی شاخه ی درختی بلند می‌نشیند و زمانی که شکارچی ها به جنگل نزدیک می شوند با صدایش به حیوانات اطلاع می دهد که خطر نزدیک آنهاست.

برعکس ما انسان ها،حیوانات جنگل کلاغ را دوست دارند و صدایش را مانند یک آوای دلنشین که زندگی دوباره به آنها می بخشد می دانند.

آنها قدردان محبت کلاغ هستند و او را به خاطر صدایش از خود نمی رانند چون می دانند اگر نباشد هر روز شاهد از بین رفتن یکی دیگر از حیوانات جنگل خواهند بود.

در آخر باید بگویم که خیلی از قناری ها و بلبل ها حاضر هستند مانند کلاغ سیاه و یکدست اما آزاد و رها باشند.

نتیجه گیری : در زندگی، ما انسان ها درست مثل بلبل و قناری زیبا و کلاغ سیاه و یکدست هستیم هر چه جلوه زیبایی ما بیشتر باشد بیشتر در معرض خطر هستیم.

 

انشا درباره حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ با مقدمه و نتیجه  :

 

مقدمه انشا در مورد صدای قار قار کلاغ :

در  پیرامون ما انسانها صداهای مختلفی وجود دارد که بعضی از آنان دلنشین و برخی گوش خراش هستند.
بعضی از صداها حاصل فعالیت انسان ها و عامل برخی دیگر جانوران هستند ، بعضی آنقدر بلند هستند که گو ش انسان قادر به شنیدن آنها نیست مانند صدای مورچه،و صداهای دیگر کمی آرامتر ، یکی از صداهایی که با گوش اغلب انسانها آشناست صدای قار قار کلاغ است .

بدنه انشا : شیرین تراز خواب صبحگاهی آنگاه که خنکای نسیم موهایت را نوازش می کندو شبنم عشق گو نه هایت را می شوید سراغ داری ؟
حال اگر کسی یا چیزی چنین لذتی را از تو بگیرد چه می کنی؟اگر صدایی رو یاهایت را تبدیل به بیداری کند چه؟صدایی مانند قار قار کلاغ.
در صبحگاههای بهار و تابستان وقتی شب با خود عهد می بندی که فردا تا ساعت 12 ظهر خوابی و بیخیال زندگی می شوی در ساعت 7 صبح صدای قار قار کلاغهای مزاحم که در بین شاخ و برگ در ختان در حال جست و خیز هستند مزخرفترین صدای دنیاست .و لحظه ای که این صداها را می شنوی بدترین حس و حال را خواهی داشتذ. حس خواب آلودگی همراه با نفرت کریبانت را می گیرد از طرفی دوست داری سنگی برداری و بر سر کلاغها بکوبی یا گربه شوی و به جانشان بیفتی و یا محکم گلویشان را بگیری و مکنقار شان را به هم بدوزی اما افسوس که خواب رهایت نمی کند و حتی گاهی نمیتوانی برخیزی و پنجره اتاقت را ببندی تا شاید کمتر این صدای نا به هنجار را بشنوی و چنین لحظه ای به یاد آن شعرد وران کودکی می افتی کلاغه میگه قار قار مامانش میگه زهر مار و با خود میگویی زهر مار ، کوفت و از پهلویی به پهلوی دیگر می چرخی اما نه کلاغها بیخیال نمی شوند با خود می گویی ساعت 7 صبح چه حوصله ای دارند ؟اینقدر قار قار می کنند بالش را روی گوشت می گذاری و فشار می دهی اما نه این صدا قرار نیست قطع شود . حسی که در این لحظه داری شاید شبیه حس شخصی باشد که بستنی قیفی اش قبل از بلعیده شدن پخش زمین می شود نه بستنی مقصر است نه خود شخص و نه فروشنده و شخص نمیداند از دست چه کسی عصبانی باشد.

نتیجه انشا قار قار کلاغ : شاید صدای نا به هنجار کلاغ به خاطر تکراری بودنش نا به هنجار است و اگر کلاغ هم مانند بلبل صدایش خیلی کم شنیده می شد آنگاه صدایش اینقدر مزخرف و گوش خراش نبود . هیچکس از کلاغها به خاطر آواز روزانه شان تشکر نمی کند بله زیاد که باشی ، زیادی میشوی.

 

در ادامه با انشا های ارسالی از کاربران سایت درباره قار قار کلاغ با ما همراه باشید :…

 

انشا درباره حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ نازنین از شیراز   :

 

نام کلاغ را که می شنوم یاد یکی از دوستانم می افتم که عاشق کلاغ بود . همیشه در پارک به کلاغ ها خیره می شد و به پر و بال سیاهشان زل می زد. همیشه هم اصرار داشت که کلاغ یکی باهوش ترین حیوانات است و دلیلش هم این بود که طبق تحقیقات جدید دانشمندان متوجه شده اند که وقتی کلاغ را روبروی آینه قرار می دهند ، خودش را تشخیص می دهد و این به معنای آن است که کلاغ تا حدی دارای خودآگاهی است.

اما برای من کلاغ یادآور عمر طولانی و آزاد بودن است و این باور که می گویند کلاغ شوم است و نشانه ی بدبختی و سیاهی، برایم غیرقابل باور است . چراکه واضح است چون پرهای این پرنده بیچاره سیاه است ، ما انسان ها آنرا به سیاهی و تاریکی و بد یمنی ربط داده ایم. اما باید از خود بپرسیم که چرا هیچ وقت این پرنده ی طفلکی را نشانه ی عمر تام و طولانی ندانسته ایم و او را خوش یمن نخوانده ایم؟

از این به بعد هر زمانی که در پارکی رفتیم و کلاغی را دیدیم سعی کنیم او را با تصویری از آزادی و عمر کام به یاد بیاوریم که این کار علاوه بر از بین بردن خرافات گذشته ، باعث آشتی بیشتر ما با طبیعت و لذت بردن هرچه بیشتر از آن می شود.

 

انشا در مورد حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ پارمیس از تهران :

 

از زمانی که به یاد داریم همیشه گفته اند شیر سلطان جنگل است،پرنده ی هما نشانه ی خوشبختی است و مار نشانه ی دشمنی و کلاغ نشانه ی بد شگومی است.کلاغ در اسطوره های قدیمی و گذشته ی ما پرنده ایی مقدس به شمار می رفته اما با مرور زمان این عقیده تعقیر پیدا کرد و کلاغ را نشانه ی بدبیاری و بدشانسی نامیده اند و تنها علت آن صدای ناهنجار کلاغ بود و لباس سراسراز سیاهی او،که می گفتند ما در هنگام عزاداری و غم و ناراحتی لباس سیاه بر تن می کنیم و کلاغ نیز همیشه لباس سیاه بر تن دارد.زمانی که در هنگام انجام کاری صدای قار قار کلاغ به گوش برسد می گویند که باید در این کار بیشتر دقت کرد زیرا که کلاغ به ما اخطار داده است و باید در انجام این کار بیشتر مکس کنیم و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم تااز نتیجه ی کار خشنود باشیم ،اما بیاییم به جنبه ی مثبت این موضوع توجه کنیم و کلاغ را مانند آژیر خطری بدانیم که به ما یاداور می شود که قبل تصمیم گیری و انجام کاری آن را بیشتر مورد تجزیه و تحلیل و آزمایش قرار دهیم و همانطور قبل از حرف زدن نیز به آن فکر کنیم و آن را بالا و پایین کنیم تا در نهایت از گفته ی خود پشیمان نشویم.زندگی به نوع نگاه ما بستگی دارد اگر با عینک بدبینی به آن نگاه کنیم همه چیز برایمان تیره و تار می شود اما اگر با عینک خوش بینی به دنیا و زندگی نگاه کنیم همه چیز برایمان زیبا و روشن می شود…

 

انشا قار قار کلاغ فاطمه از مشهد :

 

صبح شده ! ، عجیب است ، من همیشه با صدای زیبای گنجشک ها از خواب بیدار می شدم ، ولی اکنون صدای سوزناک کلاغی از بیرون پنجره شنیده می شود ، صدایی که آرامش روح همه را خراش می دهد .

از پنجره نمایان است که کلاغ تنها است ، حتما با قیافه ی زشت و با صدای سردرد آور خود همه ی گنجشک ها را فراری داده است ، چه مثال خوبی است برای کسانی که که با ظاهری زشت و سخنانی طعنه آمیز قصد دوستی با دیگران را دارند .

در صدای او شکایت نمایان است ، شکایت از ظاهری به سیاهی شب و از صدایی به بدی زنگ ساعت صبحگاهی ، از قارقار او درماندگی حس می شود ، درماندگی از اینکه شکایت های او هیچ ثمره ای ندارد ، ویا شاید دلیل قار قار او انتقاد از شاعر شعر روباه و کلاغ باشد که او را موجودی خنگ بیان کرده است !

چه بسا قار قار او از شادی است ، از شادی اینکه انسان هایی با باطنی زشت تر از رنگ پر او ، دیگر پرندگان زیبا مانند طوطی و طاووس و غیره را در قفس نگه داشته ولی کاری به کار او ندارند و بعضی اوقات حتی از او می ترسند .

شاید قار قار او زنگ هشداری برای انسان های غافل است ! ، انسان هایی که با کارهای نا صالح آینده و سرشت خود را تاریک کرده اند و کلاغ به آن ها می گوید مانند من نباشید ، شاید این کلاغ از آفریدگار خود ناراضی باشد ولی روزی به حکمت آفرینش خود و تن بالای صدای خود خواهد رسید .

زشتی و زیبایی در کنار یکدیگر معنا پیدا میکنند و به طرز نگاه بینندگان آن ها نیز بستگی دارد ، شاید زشتی در نگاه فردی ، زیبا به نظر برسد و یا برعکس ، و این ناسازگاری زیباست … .

 

انشا صدای قار قار کلاغ رضا از زاهدان :

 

کلاغ را همه ما دیده ایم و صدای قارقارش را از دور دست شنیده ایم. افراد خانواده ما هرکدام یک نظری درباره کلاغ داشتند.کلاغی بود که در فصل پاییز هر روز صبح همیشه روی دیوار خانه می نشست و قارقار می کرد. خواهرم می گفت:«او از جنگل های مناطق سرد آمده است. قبلاً روی شاخ های گوزنی زندگی می کرده است. حالا دلش برای خانه اش تنگ شده است. می دانی کلاغ ها خیلی دوست دارند روی شاخ گوزن ها بنشینند.» من با تعجب به او نگاه می کردم و او برای کلاغ دست تکان می داد.خود من کلاغ ها را دوست نداشتم؛ کلاغ خواهرم همه دانه هایی را که من برای گنجشک ها ریخته بودم می خورد. اصلاً کلاغ ها همه شان مثل هم هستند. از کجا معلوم که کلاغ امروزی همان کلاغ دیروزی باشد؟ اما راستی همه کلاغ ها مثل هم نیستند. بعضی کلاغ ها کاملاً سیاه هستند ولی بعضی دیگر پرهای خاکستری هم دارند. من از کلاغ بدم می آمد چون خاطره بدی از کلاغ ها داشتم. وقتی کوچک بودم، توی ایوان خانه مادربزرگم یک کلاغ به سرعت برق و باد گردویی را که شکسته بودم، به نوکش گرفت و از آنجا دور شد.همان روز مادرم گفت کلاغ ها خیلی از چیزهایی را که پیدا می کنند، نمی خورند بلکه چال می کنند اما بعد یادشان می رود که آنها را کجا گذاشته اند. روزی که به باغ رفته بودیم، در حالی که کلاغ ها بالای شاخه ها نشسته بودند و قارقار می کردند؛ ما گردوهایی که آنها پنهان کرده بودند، پیدا می کردیم و می خوردیم.پدرم می گفت کلاغ ها جانوران باهوش هستند. کلاغ ها اگر گردو یا فندق پیدا کنند، آنها را سر راه ماشین ها قرار می دهند تا چرخ آنها پوست سخت آن را بشکند. همین که چیزها را قایم می کنند؛ یعنی آینده نگری دارند. حتی از شامپانزه هم باهوشتر هستند.پدربزرگم همیشه برایمان قصه تعریف می کرد و شعر می خواند. داستان هابیل و قابیل که یک داستان غمگین بود و کلاغ هم داشت را چند بار برایمان تعریف کرده بود. قابیل برادرش را می کشد. بعد بالای سرش می نشیند و می گوید وای چکار کنم. خدا یک کلاغ را می فرستد که دفن کردن مرده را به او یاد بدهد. قابیل آنقدر ناراحت می شود که می گوید وای من از یک کلاغ هم نادان تر هستم.مادربزرگم از کلاغ ها بدش می آمد. وقتی یک کلاغ سر دیوار می نشست و قارقار می کرد، مادربزرگ دمپایی اش را پرت می کرد و می گفت: برو! پرنده شوم… وقتی می پرسیدم: شوم یعنی چه؟ چرا شوم است؟ می گوفت: یعنی خبرهای بد را می آورد. یعنی شگون ندارد. صبح ها برایت نباید بخواند. کلاغ خبرچین است. این ها را که می گفت، ما تعجب می کردیم و او هیچ وقت نمی گفت چرا شوم است.نظر هرکدام از افراد خانواده ام که درست باشد، کلاغ شوم باشد یا باهوش، باز کلاغ ها همیشه همه جا حضور دارند.

 

انشا متفاوت درباره قار قار کلاغ ارسالی از نیما از یزد :

 

من کلاغ را دوست دارم . کلاغ یک پرنده بسیار زیبا است . یک پرنده که نماد یکرنگی و صداقت است . کلاغ یک پرنده ی صادق و یکرنگ و یک دست است . می گویند کلاغ بسیار ثابت قدم است زیرا آنچنان از راه رفتن کبک تقلید کرده است که راه رفتن خودش یادش رفته است و البته این بسیار بد است چون پدرم می گوید همه باید خودشان باشند و ادای کس دیگری را در نیاورند . کلاغ اعتماد به نفس پایینی دارد . من راه رفتن کلاغ را بسیار دوست دارم .شاید شما هم دیده باشید وقتی یک جوجه کلاغ از لانه اش بیرون می افتد ، تمام کلاغ ها متحد می شوند و کمک می کنند تا جوجه را نجات دهند . بنابراین ما از کلاغ درس اتحاد و یکرنگی و صداقت می گیریم .کلاغ را به دزدی و خبرچینی متهم میکنند . کلاغ پرنده ی بد صدایی است . اما با این حال من کلاغ را دوست دارم و دلم برایش می سوزد . شاید در میان پرندگان هم به رنگین پر ها کار ندهند . همانطور که در بین انسان ها به رنگین پوست ها کار نمی دهند . پس وقتی کار نباشد کلاغ ها ناچار می شوند برای سیر کردن خود و جوجه های بی گناهشان دزدی و خبرچینی بکنند .می گویند کلاغها تنها یک بار جفت گیری میکنند و تا آخر عمر با همان جفتشان زندگی می کنند . همسایه مان می گوید : درد و بلای هر چه کلاغ است بخورد تو سر شوهر نفهم من که رفته سرم هوو آورده است .

 

انشا در مورد حس و حال شنیدن صدای قار قار کلاغ مبینا از رشت :

 

کلاغ ها مانند گنجشکان در لانه زندگی میکنند و دسته جمعی پرواز یا زندگی نمیکنند.آن ها معمولا در هوای سرد بیشتر میتوانند تحمل کنند تا در هوای گرم.غذای آنان دانه است اما آنان معمولا نان و پنیر و کرم و گندم هم میخورند.آن ها از لحاظ قیمت ارزشی ندارند زیرا نه صدا و شکل خوبی دارند و البته اهلی هم نیستند.رنگ آنان معمولا سیاه هم مانند رنگ ذغال است و با پرهای دراز و جثه ایی هم مانند یه طوطی دارند.نوک آن ها طلایی و خیلی دراز است. چنگال های تیزی دارند و برای شکار حشرات و کرم ها.آن ها از انسان ها میترسند ولی اگر گیربی افتند مقابله میکنند.و ان ها تخم گذار هستد مانند خفاش پرنده ایی بچه زا نیستند!!از نظر دانشمندان خارجی کلاغ در شب بهتر از روز میبیند هم مانند خفاش ولی خفاش در روز نمیبیند یا بهتر است بگوییم به خوبی نمیبیند کلاغ محیط را خاکستری مانند میبیند و چشمان تیز و درشتی دارند.پس کلاغ ها موجوداتی بی آزار و زشت هستند که قیمتی ندارند و کسی به شکار آنها نمیرود و نسل آنها هم منقرض نخواهند شد و به راحتی میتوانند در لانه های خوب زندگی کنند.

 

پایان مجموعه

انشا قار قار کلاغ صفحه 53 نگارش هشتم 

کاری از گروه آموزشی درس کده

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *