خانه » مطالب درسی » جواب صفحه 71 ساده نویسی حکایت نگاری درس چهارم نگارش دهم / یکی را از حکما شنیدم که می گفت

جواب صفحه 71 ساده نویسی حکایت نگاری درس چهارم نگارش دهم / یکی را از حکما شنیدم که می گفت

جواب صفحه 71 نگارش دهم
5/5 - (1 امتیاز)

جواب صفحه 71 ساده نویسی حکایت نگاری درس چهارم نگارش دهم

حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.

 

✅ حکایت:

یکی را از حکما شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است؛ مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.

سخن را سر است اى خردمند و بُن / میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

 

از یکی از حکیمان شنیدم که گفت: تنها یک شخص به نادانی خویش اعتراف می کند و آن کسی است که هنگام سخن گفتن شخص دیگری، در حالی که هنوز سخن او تمام نشده شروع به سخن گفتن می کند و این نشانه نادانی چنین شخصی است. ای انسان دانا، سخن سر و ته و ابتدا و پایان دارد. پس در میان سخنان دیگران صحبت مکن که انسان عاقل و هوشمند تنها هنگامی صحبت می کند که سکوت باشد و کسی صحبت نکند.

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

 

 

روزی در میان جمعی بودیم و من از عالمی که در آن جمع بود شنیدم که گفت :تا به حال انسانی را ندیدم که به نادانی خودش اعتراف کند جز آن زمان که فرد نادان سخن شخصی را قطع میکند و نادانی خودش را به همگان نشان می دهد و این همانند داستان دزدی است که هنگامی که گفتند فردی که دزد است در وسط کلاهش سوراخیست و آن دزد بی اختیار کلاهش را درآورد و آن را بررسی کرد و به همگان فهماند که دزد اوست .پریدن میان سخن دیگران نیز اعتراف به نادانیست چرا که سخن شروع وپایانی دارد و حتی خداوند حکیم که سرچشمه عقل و عرف است زمانی سخن می گوید که خاموشیست قطع کردن سخن دیگران نه تنها ارزش فرد را پایین می آورد بلکه توهینی به طرف مقابل است

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

 

روزی شیخی در مجلسی درحال سخنرانی بود مردی بلند شد و سخن شیخ را قطع نمود و سخن گفت همه مردم متعجب ب آن مرد نگاه میکردند همه صبر کردند تا سخنان آن مرد تمام شود وقتی مرد مجلس را ترک کرد شیخ گفت انسانی ک صاحب فرهنگ و هوش باشد هرگز در میان سخن دیگران سخن نمیگوید پس مرد نادانی خود را آشکار کرد

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

درمیان جمعی که از افراد دانا و خردمند تشکیل شده بود نشسته بودم و به گفت و گوی آنها گوش میسپردم تا اینکه شخصی که برای پذیرایی از اشخاص جمع آمده بود شروع کرد به صحبت کردن بی آنکه اجازه ای بگیرد یا توجهی به فضای حاکم برجمع کند.گویی سخن شخصی که درحال صحبت بود و بدین وسیله صحبتش قطع شد،در دهانش ماند..🙁بعد از اتمام سخنان آن شخص یکی از خردمندان آن جمع شروع کرد به صحبت کردن:میدانید تا باحال در زندگی ام ندیده بودم کسی به نادانی خودش اغراق کند مگر امروز که این شخص بدون اینکه سخن دیگران تمام شود شروع به صحبت کردن کرد و در میان حرفشان آمدای انسان عاقل هر سخنی آغاز و پایانی دارد میان سخن کسی نیا مگر خداوند به تو فکر و فرهنگ و عقل نداده است که بدانی؟پس میان سخن نیا تا کسی اینطور به تو تذکر ندهد.

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیم

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

 

وقتی شخصی در حال صحبت است و شخصی دیگری حین صحبت او ، وسط حرفش صحبت میکند ، علاوه بر اینکه ارزش سخن خودش را پایین می آورد آن شخص را هم ناراحت میکند. برای همین است هنگامی که شخصی یا کسی حرف میزند و دیگری میخواهد میان حرفش بیاید میگوید شکر میان کلامت.
فقط یه شخص به نادانی و جهالت خود اعتراف میکند و آن کسی است که در زمان صحبت کردن شخص دیگری ، در حالی که هنوز سخن او به اتمام نرسیده شروع به سخن گفتن می کند و این نشانه جهالت چنین فردی است.

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

یکی از حکیمان می کفت: تنها یک شخص به نادانی خودش اعتراف می کند و آن کسی است که هنگامی که شخص دیگری در حال سخن گفتن است و سخن آن به اتمام نزسیده، شروع به سخن گفتن می کند؛ که این نشانه نادانی چنین شخصی است. ای انسان دانا، سخن شروع و پایان دارد پس در میان سخنان دیگران صحبت نکن. چون انسان دانا و با فرهنگ هنگامی سخن می گوید که سکوت باشد.

 

✅ پاسخ ساده نویسی حکایت :

 

روزی روزگاری دانشمدی لب به سخن باز کرده بود و داشت پند و نصیحت میداد در میان سخن او شنیدم ک گفت : تا به حال کسی را ندیده ام ک از خود بدگویی کرده باشد و با زبان خویش جهل و نادانی اش را اقرار کند به غیر از زمانی ک شخصی در حال سخن گفتن بود و سخنش هنوز تمام نشده بود که کسی بین سخن او امد و سخنش را قطع کرد. این سخن از گذشته های دور بر زبان همگان بود ک میگفتند هیچ گاه نباید در میان حرف و سخن کسی وارد شد و حرفش را قطع کرد این کار نه تنها برا شخص مقابل توهینی به شمار میرود بلکه برای شخصی ک سخن قطع میکند نیز نوعی افت شخصیت است ..حتی درباره این موضوع بارها شعر و حکایت هم به میان انده است که یکی از آنها عبارتند از : ای انسان خردمند و باریشه هیچگاه سخن کسی ک در حال بیان است را قطع نکن و هیچ گاه نباید در میان سخن کسی سخن بگویی …خداوند با تدبیر و فرهنگ و ذکاوت هیچ گاه سخن نمیگوید مگر آنکه شخصی را در حال سکوت ببیند. مفهوم کلی این شعر این است ک ای ادم نادان و جاهل خداونر با آن مرتبه بالایی که دارد هیچ گاه سخن نمیگوید مگر اینکه کسی را تنها ببیند زیرا کسی ک حرف کسی را قطع میکند جهالت و کم شعوری خود را نشان می دهد پس بهتر است پر حرف تباشیم ک قبل از سخن گفتن به عاقبتش نیز فکر کنیم.

 

جواب صفحه 71 ساده نویسی حکایت نگاری درس چهارم نگارش دهم / یکی را از حکما شنیدم که می گفت

منبع : درس کده

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *