خانه » مطالب درسی » انشا درباره فیل و فنجان صفحه 21 نگارش نهم

انشا درباره فیل و فنجان صفحه 21 نگارش نهم

انشا فیل و فنجان صفحه 21 نگارش نهم
4.1/5 - (16 امتیاز)

در این مطلب از سایت برای شما کاربران عزیز پایه نهمی انشا فیل و فنجان صفحه 21 نگارش نهم را آماده و منتشر کرده ایم امیدواریم مورد استفاده تون واقع بشه

 

نام انشا :  انشا فیل و فنجان

 

انشا فیل و فنجان صفحه 21 کتاب نگارش پایه نهم

 

صفحه 21 کتاب نگارش نهم

 

انشا شماره یک درباره فیل و فنجان:

 

من موندم چه ربطی بین فنجون و فیل وجود داره هرچقدر فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید گفتم از خودم بپرسم که آیا فیل تو فنجون جا میشه یا برعکس جملاتشون به هم ربط داره یا نه کلمه فیل رو برعکس کردم شد لیف . کلمه فنجون هم برعکس کردم شد نوجنف

با خودم گفت نه هیچ رابطه ای بین این دو کلمه وجود نداره، پس تصمیم گرفتم یک سری به باغ وحش بزنم، که شاید چیزی به ذهنم برسه وقتی به باغ وحش رسیدم باز چیزی به ذهن من نرسید، به لوازم خانگی فروشی رفتم باز فنجون ها رو دیدم ولی هیچ تناسبی با فیل ندیدم، تصمیم گرفتم نزد پدر بزرگم برم، او مرا راهنمایی کرد، و گفت: برو پیش کوزه گر به تو کمک خواهد کرد. من از خودم پرسیدم فیل و فنجون کجا، کوزه گر کجا ، خلاصه با خود گفتم من این همه وقت گذاشتم حالا این یکی هم روش…

رفتم پیش کوزه گر، به کوزه گر گفتم ربط بین فیل و فنجون چیه … کوزه گر لبخندی زد و گفت: درد تو را میدانم برای تو یک فنجان با دسته خرطوم فیل درست میکنم. خلاصه در زنگ انشا به جای انشای خودم ، فنجون درست شده ی کوزه گر را به معلم خود هدیه دادم.

 

 

انشا شماره دو درباره فیل و فنجان:

 

آیا تا به حال به این فکر کرده اید اصطلاح  فیل و فنجان چیست و از کجا آمده است ؟

حتما پس از شنیدن این اصطلاح یک چیزی در ذهن شما مجسم می شود .

تصور کنید که در حال قدم زدن در خیابان هستید و ناگهان دو دوست را در عابر پیاده مشاهده می کنید .

یکی از آنها حداقل 11۰ کیلو وزن داره و اونیکی 50 کیلو !!!

با دیدن این دو دوست چاق و لاغر ، اصطلاح فیل و فنجان در ذهنتون شکل میگیره .

اگه خوب به چیزهای دور و برتون دقت کنید بینهایت ترکیب مثل فیل و فنجان رو میتونید پیدا کنید .

معلوم نیست این اصطلاح از کجا اومده و تاریخچه اش به کجا برمیگرده .

منکه فکر میکنم روزگاری یک فیل سعی کرده با یک فنجون دوست شه و از داستانش این اصطلاح شکل گرفته .

قرار گرفتن این دو کلمه در کنار هم یک نوع پارادوکس و متناقض را به وجود میارن .

فیل نماد و مظهر بزرگی ، چاقی ، هیکلی بودن و فنجان نماد و مظهر کوچکی ، لاغری و ضعیف بودن است .

من فقط یه سوال واسم پیش اومده ، فیل که از یه موش به اون کوچیکی و ضعیفی میترسه و بخاطرش کلی بالا پایین میپره چطور میخواد با یک فنجان دوست شه ؟!

شایدم فنجون قلب بزرگی داره و حتی شاید در آب خوردن به فیل کمک کرده ..

چیزی که در مورد اصطلاح فیل و فنجان بسیار اهمیت داره ، دوستی آنها با توجه به تمامی اختلافات ظاهری آنهاست .

نمونه فیل و فنجان رو حتی توی فیلم های هم میشه دید .

حتما لورل و هاردی یادتونه .. با وجود کلی اختلافات ظاهری و حتی رفتاری بهترین دوستای هم بودن ..

نتیجه: اصطلاح فیل و فنجان داره به ما میگه که ظاهر آدما هیچ تاثیری در رفاقت و دوستی بین اونا نداره حتی اگه خیلی شبیه فیل و فنجان باشن .

 

انشا شماره سه درباره فیل و فنجان:

 

زمانی که به کودکستان میرفتم ، دوتا از بچه های کلاس بودن که خواهر و برادر بودن اسماشون سعید و سعیده بود.

سعید خیلی تپل بود ینی تقریبا وزن و قدش دو برابر بقیه بچه ها بود ولی خواهرش سعیده از همه ی دخترای کلاسمون کوچولو تر و ریزه میزه تر بود. هر مربی و معلمی که میومد تو کلاسمون و متوجه می شد که سعید و سعیده خواهر برادر هستن، میخواست از تعجب شاخ دربیاره خلاصه هیچکس باورش نمی شد.
با اینکه سعید فقط یک سال بزرگتر از سعیده بود اما از لحاظ ظاهری اصلا قابل مقایسه نبودن.
یه بار یکی از معلم ها اومد تو کلاسمون و داشت اسم بچه ها رو می خوند که رسید به اسم سعید و سعیده . گفت سعید محمدی ، سعیده محمدی. بعد وقتی نگاهشون کرد و فهمید که خواهر و برادرن، چشماش گرد شد و گفت : واقعا شما خواهر و برادرین؟
یکی از بچه های کلاس که خیلی شیطون بود یکدفعه گفت : بله خانم، ما بهشون میگیم فیل و فنجان.
همه کلاس خندیدن، حتی خانم معلم. البته سعید و سعیده هم ناراحت نشدن، چون می دونستن که داریم باهاشون شوخی می کنیم.
خلاصه اونجا بود که کاربرد کلمه « فیل و فنجان » رو فهمیدم.

 

انشا شماره چهار درباره فیل و فنجان:

 

مقدمه:  امروز به جشن تولد دو تا از پسر عمه ‌هایم دعوت شده ‌ام. آن ‌ها با هم دو قلو هستند ، اما مادربزرگم همیشه می‌گوید که این دو برادر مانند فیل و فنجان اند. گرچه هر دوی آن ‌ها هم‌ سن و سال همدیگرند، اما یکی از آن‌ها قد بلند و چهار شانه و دیگری قدکوتاه و بسیار لاغر است. همیشه در خانواده درباره تفاوت‌های آن‌ها صحبت می‌شود و خودشان هم از این تفاوت در ظاهرشان تعجب زده هستند.

بعضی وقت‌ها تفاوت این دو با همدیگر ، باعث خنده می‌شود، بعضی وقت‌ها هم میزان تفاوت این دو قلو ها که باید نقطه ‌های مشترک زیادی با هم داشته باشند، آن‌ قدر زیاد است که همه را تعجب زده می‌کند!

 

بدنه انشا فیل و فنجان : مادرم می‌گوید آن‌ ها تنها سه دقیقه با هم اختلاف سنی دارند و جالب این جاست که برادر بزرگتر، از نظر ظاهر ریز اندام‌تر و لاغرتر است و برادر کوچکتر اندام درشت‌تری دارد. مادرم می گوید که وقتی آن‌ها به دنیا آمدند تفاوتی بین‌شان نبود و حتی در کودکی هم شبیه هم بودند؛ اما کم کم فاصله قدشان از هم زیاد شد و حالا به جایی رسیده که به آن‌ها فیل و فنجان می‌گوییم !

آن‌ها حتی از نظر درسی هم مانند فیل و فنجان هستند؛ برادری که لاغر است همیشه نمره‌ هایش بیشتر از آن یکی بوده و درسش از او بهتر است. اما با این که آن‌ها از نظر قد و قواره و توانایی جسمی و نمرات درسی با هم فرق زیادی دارند، باز هم خیلی همدیگر را دوست دارند و به هم احترام می‌گذارند و بسیار به هم وابسته هستند. حرکات آن‌ها خیلی شبیه به همدیگر است، اما سلیقه ‌ها یشان با هم تفاوت دارد. برادر بزرگتر دلش می‌خواهد یک دانشمند معروف شود ، در حالی که برادر کوچکتر دوست دارد یک فوتبالیست حرفه‌ای شود.

فیل و فنجان بودن این دو برادر هم از نظر قد و اندازه، هم از نظر قدرت بدنی و هم از نظر درس طوری است که ما بعضی اوقات نمی‌توانیم آن‌ها را برادرهای دو قلو بدانیم. اما با تمام این‌ ها محبت و مهربانی آن‌ها نسبت به هم واقعا مانند دو برادر است. آن‌ها به هم کمک می‌کنند و در کنار هم مشکلات و نقص‌ های یکدیگر را جبران می‌نمایند. مادر بزرگم همیشه می‌گوید که این دو برادر مکمل هم هستند.

تفاوت ظاهری‌شان نه تنها باعث نشده که صمیمیت و دوستی و عاطفه برادرانه آن‌ها نسبت به هم کم شود، بلکه مقدار عشق و علاقه و اهمیت و ارزشی که برای یکدیگر قائل هستند، واقعا قابل تحسین است. آن‌ها با هم به مدرسه می‌روند و با کمک هم درس می‌خوانند. در کنار هم ورزش می‌کنند، با هم به مسافرت و تفریح می‌روند و بهترین دوست‌های همدیگر به حساب می‌آیند. در واقع نمی‌توان هیچ وقت آن‌ها را جدا از یکدیگر تصور کرد.

مادر آن‌ها می‌گفت پیوند صمیمیت این دو برادر خیلی محکم است. او از مسافرتی تعریف می‌کرد که به هنگام شنا کردن، برادر بزرگتر در آب دریا افتاده بود و نزدیک بود غرق شود، اما برادر کوچک‌تر با زحمت فراوان او را از بین موج‌های بلند بیرون کشیده بود. حتی از روزی تعریف کرد که برادر بزرگتر با وجود این که مریض بود تمام روز به برادر کوچکتر در درس‌هایش کمک می‌کرد تا او بتواند نمره خوبی در امتحانش بگیرد. همه می‌دانند که آن‌ها با هم خیلی مهربان هستند و همدیگر را از همه آدم‌های دنیا بیشتر دوست دارند.

 

نتیجه: امروز جشن تولد  18 سالگی این دو برادر است؛ آن‌ها 18 سال در کنار هم زندگی کردند. با وجود همه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی که با هم دارند، همدیگر را دوست داشته و به هم کمک کردند. وقتی آن‌ها را می‌بینم فکر می‌کنم که تفاوت آدم‌ها با هم مهم نیست، بلکه مهربانی و خوش قلبی آن‌ها نسبت به همدیگر مهم است، حتی اگر با همدیگر خیلی متفاوت باش

 

انشا شماره پنج درباره فیل و فنجان:

 

مقدمه : چند روز پیش پدربزرگ عزیزم به خانه ما آمد و من بسیار خوشحال بودم. او گفت که دوست داری برای تفریح کجا بریم و من هم باغ وحش را انتخاب کردم.

با پدربزرگ به باغ وحش رفتیم و با این که من قبلا هم به باغ وحش رفته بودم، این بار با وجود پدربزرگ خیلی بیشتر به من خوش گذشت و یک روز عالی را در کنار او گذراندم. حالا هم دلم می‌خواهد درباره سفر چند ساعتی خودم به باغ وحش بنویسم؛ درباره ماجرای فیل و فنجان!

 

بدنه: زمانی که همراه پدر بزرگ از کنار قفس حیوانات مختلف می‌ گذشتیم و من با خوشحالی و گاهی با تعجب به آن‌ها و حرکاتشان نگاه می‌کردم، پدربزرگ درباره حیوانات صحبت می‌کرد و راجع به آن‌ها و نوع زندگی کردنشان به من توضیح می‌داد.

من هم دلم می‌خواست بیشتر بدانم. وقتی به نزدیکی قفس فیل رسیدیم صدای بلند آن به گوشم رسید. من قدم‌هایم را تندتر کردم و در کنار قفسش ایستادم. برای دیدن چهره‌ فیل باید سرم را بالا می‌گرفتم و به چشم‌های ریز و خرطوم بزرگش نگاه می‌کردم.

برای من خیلی تعجب آور بود که حیوان بزرگ و غول پیکری مانند فیل، فقط از گیاهان تغذیه می‌کند و گیاه‌خوار است. همیشه فکر می‌کردم که فیل با آن اندام بزرگش برای سیر شدن نیاز به شکار و خوردن حیوانات بزرگ دارد.

اما بعدا متوجه شدم که همین بزرگ بودن جثه فیل، به او اجازه نمی‌دهد که سریع باشد و بتواند به دنبال شکارش بدود. در عوض خدا به او توان این را داده که بتواند با خوردن گیاهان، سیر شود و به زندگی‌اش ادامه دهد.

خدای بزررررگ ! من داشتم بزرگ‌ترین حیوان را از نزدیک و از پشت میله‌های قفس می‌دیدم! حتی اگر به آن طرف قفس می‌رفتم و خودم را حرکت می‌دادم و دستم را از میله‌ها داخل می‌بردم، می‌توانستم آن را لمس کنم! اما پدربزرگ به من هشدار داد که این کار خطرناک است و ممکن است به من آسیبی وارد شود. با اینکه همیشه دوست داشتم فیل‌ها را در جنگل ببینم، اما حالا هم با دیدن یکی از آن‌ها در قفس و از این فاصله نزدیک، هیجان زده و خوشحال بودم و دوست داشتم زمان بیشتری آن‌ها را نگاه کنم.

هیچ کدام از خوراکی‌هایی که برای دادن به حیوانات دیگر با خودم آورده بودم، به درد فیل نمی‌خورد و در قفس آن فقط سبزیجات و گیاه‌های مختلف قرار داده بودند. همین طور که غرق تماشای فیل و حرکات بامزه او بودم، متوجه شدم که یک فیل کوچک از داخل لانه‌ای که در قفس ساخته شده بود بیرون آمد؛ این فیل بزرگ بچه‌ای کوچک داشت.

پدربزرگ در حالی که میخندید گفت که فیل و بچه‌اش واقعا مانند فیل و فنجان هستند؛ من با تعجب به او نگاه کردم و پدربزرگ ادامه داد: این فیل کوچک در مقابل مادرش مانند یک فنجان است و من تازه متوجه حرف او شدم. وقتی با دقت بیشتری به آن‌ها نگاه کردم، فهمیدم که قد این فیل کوچک فقط تا زانوی مادرش است.

او واقعا خیلی کوچک است و مثال پدربزرگ برای مقایسه اندازه آن‌ها با هم مناسب است. بعد از بازگشتن از باغ وحش و آمدن به خانه، من هنوز به حیواناتی که در باغ وحش دیدم فکر می‌کردم، مخصوصا به آن فیل عظیم الجثه و بچه کوچکش!

اما آن شب اتفاق عجیبی افتاد و آن این که من خواب عجیبی دیدم؛ خواب یک فیل بزرگ را دیدم که قصد داشت خودش را داخل یک فنجان کوچک جا بدهد و بعد هم فنجان به طور سحرآمیزی بزرگ شد و فیل را داخل خود کشید! وقتی از خواب بیدار شدم فهمیدم که فکر کردن زیاد درباره مثال پدربزرگ باعث شده که من این خواب عجیب را ببینم.

 

نتیجه این انشای فوق العاده: خاطره  آن روز من در باغ وحش یک خاطره به یاد ماندنی بود و مثال فیل و فنجان پدربزرگ و خوابی که بعد از آن دیدم را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم

 

 

انشا شماره 6 در مورد فیل و فنجان:

 

مقدمه انشا فیل و فنجان : در این دنیا خداوند همه چیز را مکمل یکدیگر ساخته است به گونه ای که می توان نام برد : چاق و لاغر، درشت و ریز، کوچک و بزرگ، قد بلند و قد کوتاه همانند فیل و فنجان .

 

بدنه : فیل و فنجان یکی از ضرب المثل ها و اصطلاح های قدیمی است که مردم بکار می برند و قاعدتآ زمانی که دو تا چیز متضاد را می دیدند می گفتند اینها مانند فیل و فنجان می مانند. به این دلیل که فیل که بسیار بزرگ است و فنجان بسیار کوچک است در مقابل یکدیگر اختلاف انها بسیار به چشم می اید.

در کشور هند یکی از موجودات و حیوانات رایج فیل است که دیدن آن در همه جای کشور و حتی خیابان ها امری طبیعی است، و مردم با آن وسایل سنگین خود را جابجا می کنند و زمانی که بخواهند فیل را جابجا کنند همراه فیل مجسمه مرغی به اندازه فنجان (بسیار کوچک) قرار می دهند و فیل به علت ذات خوبش جابجا نمی شود تا مبادا به مرغ اسیبی برساند.

دوتا از دوستانم که با همدیگر بسیار صمیمی بودند یکی از انها بسیار چاق و قد بلند بود و دیگری بسیار لاغر و قد کوتاه بود که همه ی معلم ها انها را که با همدیگر می دیدند میگفتند اینها مانند فیل و فنجانند. ولی وصف دوستی و صمیمیت آن ها همه جا زبان زد عام و خاص بود

نتیجه گیری : این تضادها و اختلاف ها هستند که دنیا را زیباتر می کند و ما را از یکدیگر متمایز می کنند. زیرا که اگر همه در یک سطح و یک قدرت و یک شکل ظاهر بودند دنیا یکنواخت می شد و هیچ جذابیتی نداشت.

 

انشا شماره 7 در مورد فیل و فنجان:

 

مقدمه : خداوند بزرگ موجودات را به شکل ها و اندازه های مختلفی آفرید و اما هیچ یک را بر دیگری برتری نداد و تنها برتری انسان ها بر یکدیگر در تقوایشان است.

 

بدنه انشا : در روزگاران گذشته دو مرد با یکدیگر دوست بودند. اولی بلند قامت و دارای اندام ورزشکاری و دومی نحیف و باریک اندام و کوتاه قامت. این دو مرد آنقدر باهم صمیمی بودند که هیچ چیز و هیچ کس نمی توانست آنها را ازهم دور کند و میان آن ها جدایی و تفرقه بیندازد.

وقتی که باهم بودند هیچ چیزی اندوهگین شان نمیکرد به جز اینکه توسط دیگران مورد تمسخر واقع میشدند و فیل و فنجان صدایشان می کردند.
آن ها در ابتدا به سخنان مردم اهمیت نمیدادند اما کم کم این صحبت ها و توهین ها بر دوستی شان تاثیر گذاشت و به ندرت ارتباط شان سرد شد و کم کم منجر به قطع رابطه شان گردید.
آن دو خیلی ناراحت بودند و نزد پیری دانا رفتند و همه چیز را برای او تعریف کردند. پیر به آنها گفت: اندوه را در دل خود راه ندهید و به دوستی خود چنان سابق ادامه دهید و بدانید هیچ انسانی بر دیگری برتری ندارد و خدای عزوجل تمامی بندگانش را به یک چشم میبیند و فقط انسان ها در تقوا بر یکیگر برتری دارند و عاقبت خداوند کسانی را که مسخره میکنند را به سزای اعمالشان میرساند.
آن دو دوست با شنیدن صحبت های او خوش حال شدند و با صمیمیت بیشتری دوستی خود را ادامه دادند.

 

نتیجه انشا فیل و فنجان : اگر در دنیا همه چیز یک شکل بود همه چیز تکراری و بی معنی میشد !

مثلا اگر تمام کوه ها به یک اندازه مرتفع بودند و قامت درختان به یک اندازه بلند بود تمام گل ها یک رنگ بودند یا ماهی ها همه قرمز و آب ها همه شور بودند آنگاه زندگی سخت، کسل کننده و حتی غیر ممکن بود! ما انسان ها باید بیاموزیم که هرچیز را آنطور که هست بپذیریم. کسی که لاغر است میداند اندامش نحیف است یا کسی که اضافه وزن دارد یا موی سر ندارد یا… هر ویژگی دیگری که دراد خود به این ویژگی ها آگاه است و نیازی به یاد آوری ما ندارد.

 

انشا شماره 8 در مورد فیل و فنجان:

 

در گذشته های دور فیلی قوی جثه در دهکده ای زندگی خود را سپری می کرد. فیل قصه ی ما در راه رفتن به خانه اش احساس تشنگی بسیار زیادی کرد، ولی هر چه دنبال آب گشت پیدا نکرد. درآن هنگام ناگهان چشمش به فنجانی که مانند الماس می درخشید افتاد، پس خیلی زود به طرف فنجان رفت و مشاهده کرد که بله! پر از آب است با خوش حالی خواست که آب را بنوشد همین که آب رانگاه کرد فیلی را داخل آب مشاهده کرد بسیار ترسید و با تعجب رفت ولی تشنگی چاره ای برایش نگذاشت پس دوباره خواست از آب بنوشد اما باز هم فیل را داخل آب توی فنجان مشاهده کرد در این هنگام مردی که بصورت اتفاقی این صحنه را مشاهده میکرد لبخندی زد و مشاهده ی خود را برای دوستان خود تعریف نمود

از آن روز است که فیل و فنجان به هم پیوند خورند و تا به امروز با همدیگر شنیده میشوند

 

انشا شماره 9 درباره فیل و فنجان:

 

فیل و فنجون چیست ؟ اولین چیزی که بعد شنیدن یا دیدن این کلمه به ذهنم خطور میکنه چی میتونه باشه؟ مثلا میتونم بگم بعضی وقتا که تو خیابون قدم میزنم و نگاهم به دو دوست میخوره که یکی خیلی هیکلی و چاق و درمقابل دوستش لاغر و نحیف این به ذهنم میرسه و ناخودآگاه میگم اووووه دقیقا فیل و فنجون هستن .

یا اینکه میشه گفت شاید روزی،روزگاری یک فیلی خواسته با فنجون رفاقت کنه شاید هم برعکس فنجون دوست داشته تا با فیلی همراه شه به هرحال فرقی نمیکنه خلاصه باهم تصمیم میگیرند که باهم دوست بشن ولی خب به نظرم من فقط اسماشونه که میتونن کناره هم قرار بگیرن چون ممکنه یهو فیل حواسش نباشه پاشو بزاره رو فنجون و ….

کلمه فیل و فنجون میشه گفت یه کلمه ساده ست ولی پرمعنا از خود کلمه هم میشه فهمید فیل رو میتونیم مظهر بزرگی و چاق بودن معنی کنیم و فنجون را مظهر کوچکی . البته به نظره من این کوچکی و بزرگی اصلا ربطی به قوی بودن و ضعیف بودن نداره چراکه همه میدونن فیل بااون عظمت و هیکل بزرگی که داره حریف موش نمیشه . فیل به این بزرگی از،یه موش که حتی بعضیاشون از فنجون هم کوچکترند میترسه، یا اینکه با اون جثه ای که داره چه چهره مهربونی داره

اما فنجون ؛ در مورد فنجون چی میتونیم بگیم اینکه چای را با تمام داغ بودنش که نمیشه دست زد درونه خودش بعده چند دقیقه سرد میکنه به نظر کاره ساده ای انجام میده ولی دقیق تر که شیم میبینیم نه چه کاره بزرگی با اون جثه کوچکی که نسبت به فیل داره و همیشه با فیل همراه شده چنین انتظاری باید ازش داشت پس قضاوت در مورد فیل و فنجون کار سختیه

همچنین بعضی وقتا فنجونایی هستند که شاید دلی به بزرگی یه فیل داشته باشن پس میشه گفت یه نکته مهم اونم اینه که هر فنجونی ضعیف نیست و هر فیلی قوی نمیتونه باشه

خیلی از افراد که من خودم یکی از این افرادم بیشتر مواقع زود قضاوت می کنیم همینطور که شاید اولش من در مورد این کلمه زود قضاوت کردم در مورد اشخاص و ادمای اطرافمون هم این طور هستیم .

خیلی وقتا خیلی از فیلها و فنجون ها را از خودمون ناراحت و دلگیر کردیم بهتر نیست این صفت زشت را از خودمون دور کنیم و برای هرچیز و هر شخصی ارزش قائل شویم .

 

انشا شماره 10 درباره فیل و فنجان:

 

فیلی قوی جثه  از خستگی نای راه رفتن نداشت و در آن لحظه همه چیزش را می داد که مقداری آب بنوشد. ناله کنان راه می رفت. ناگهان فنجان آبی رنگ را دید که فیل پیری کنارش بود. فیل قوی جثه گمان کرد که در آن فنجان می تواند آبی بیابد و خود را سیراب کند. ازاین رو به سمت فنجان رفت. تا نزدیک آن شد در آنِ واحد فیل دیگری را داخل فنجان دید.

از ترس به عقب رفت. خواست دوباره امتحان کند. دوباره نزدیک شد؛ اما گویا فیل درون فنجان سمج تر از آن بود که به این راحتی ها برود. خواست از فیل پیر کمک بگیرد؛ اما با خود گفت نه عقلش را دارد، نه زورش را. پس با درماندگی راهش را ادامه داد.

چند سال بعد فیل قوی جثه تصمیم گرفت در کلاس درسی که همه از آن تعریف می کردند شرکت کند. با کمی تدبیر دریافت که معلم کلاس همان فیل پیری است که کنار فنجان دیده بود. درس آن روز این بود که ما می توانیم تصویر خود را در آب ببینیم. فیل قوی قصه ما بسیار نادم شد که چرا آن روز از آن پیر کمک نخواست و به خاطر خستگی بیش از حد دو روز دیرتر به مقصد رسید.

 

انشا شماره 11 درباره فیل و فنجان:

 

فیل و فنجون چه ربطی به هم دارن ؟ فیل تو فنجون جا میشه ؟ فیل و ترجیح می دید یا فنجون ؟

خب خب خب انقدر فسفر سوزی نکنید خودم جواب میدم ….

فیل و فنجون چه ربطی به هم دارن بر میگرده به سالهای گذشته  که یه فیل بدنیا اومد  موقعه ی اسم گذاری بود که یه فنجون افتاد و شکست  هیچی دیگه اسمه فیله شد فنجون.

حالا ربط بین فیل و فنجون رو فهمیدید نوبت به این می رسه که فیل تو فنجون جا میشه یا نه ؟

اینم بر میگرده به دوسه سال بعد از اون سالی که فنجون بدنیا اومد .فنجون قصه ی ما داشت قایم باشک بازی میکرد جایی نداشت پرید تو فنجون حالا فهمیدید که فیل تو فنجون ….جامیشه ؟

و حالا نوبت می رسه به اینکه فیل و ترجیح می دید یا فنجون ؟

از اونجایی که فیل قصه ی ما فنجون تشریف دارن اگه فیلو ترجیح بدی فنجون و میارن و اگه فنجون و ترجیح بدی فیل و میارن .

حالا دیگه به به اخر راه رسیدیم  و شما هم متوجه شدی بین فیل و فنجون کلا نباید چیزی رو ترجیح بدی, بخاطر خودت میگم دیدی یه دفعه ای تو این معادلات گمشدی.

 

انشا شماره 12 درباره فیل و فنجان:

 

مقدمه: جهانی که ما در آن زندگی می کنیم مطمئنا دارای تضادهای زیادی است که اگر اینطور نبود دنیا خیلی زشت از چیزی که می بینیم می شد، فکر کنید چاق و لاغر، کوچک و بزرگ، زیبا و زشت همه اینا به اینکه چه چیزی برتر از دیگری هست کمک می کند.

 

بدنه : و به نوعی خوب و بد یا شایدم کم و زیاد را از هم متمایز می سازد، ضرب المثل فیل و فنجان نیز یک ضرب المثل قدیمی است. وقتی به ما می گوییند فیل و فنجان یاد این میافتیم که خب یعنی چی؟ مثلا فیل رو بزاریم توی فنجون، یا با فنجون فیل بخوریم یا چی؟

فکر کنم بهتر است یک فیل پلاستیکی درست کنیم که کوچک باشد و آن را کنار فنجان بگذاریم، حتما یه چیزی هست که این ضرب المثل را درست کرده اند اما هر جور فکر می کنم این دوتا اصلا به هم نمی آیند ولی شاید نقطه اشتراک این دو همین به هم نیامدنشان باشد.

تا آنجایی که میدانم فیل یک حیوان با ذات خوب است و نمی خواهد به دیگر حیوانات کوچک آسیب برساند و از این بابت در هندوستان به خاطر شرایط محیطی برای حمل بارهای خود از فیل استفاده می کنند.

فیل به نوعی مهربان است و از این بابت هندی ها مطمعن هستند که به دیگر حیوانات کوچک خود صدمه وارد نمی شود، اما حالا بهتر است ما یک فیل داشته باشیم و اسم آن را فنجان بگذاریم، این فنجان قصه ما می تواند برای ما کارهای زیادی انجام دهد

مثلا از این بابت که اسمش فنجان است در فنجان چای بخورد. برای او یک خانه زیبا و بزرگ می سازم که هر موقع خودم هم دلم برایش تنگ شد به آنجا بروم و به کلکسیون فنجان های آن هر دفه یک فنجان اضافه کنم، این فیل زیبای ما با لباسی که پر از عکس فنجان است .

هر روز در فنجان های خود نوشیدنی هایی مانند چای و قهوه می خورد. و عاشق این جور چیز هایت، او حتی یک چند فنجان طلایی دارد و خودش می گوید یک صندوقچه را قایم کرده است که فنجان هایی از سال های گذشته و پدربزرگ هایش به او رسیده است و عتیقه هستند ولی تا به حال هیچکس آن ها را ندیده است،

 

نتیجه: در نتیجه و به دور از تخیلات مقایسه فیل و فنجان یعنی تضاد بین دو چیز که در عین اینکه خیلی با هم فرق دارند می توانند بسیار زیبا باشند

 

انشا شماره 12 درباره فیل و فنجان:

 

مقدمه: از وقتی که معلم این انشا فیل و فنجان رو بهمون داده خیلی برام جای سواله که این کنایه یا مثال یا نمیدونم واژه است؟

 

بدنه: بنظرم واژه بهتره، چه کسیرو اولین بار به کار برده و یا اصلا ابداعش کرده، شاید فیلی کناره فنجون دیده یا فنجونی کناره فیل، یا اینکه اول فیل دیده بعد فنجون نمیدونم خلاصه چی شده که این واژه به ذهنش رسیده از هرکسی هم سوال کردم کسی نمیدونست، شاید روزی روزگاری فیلی رد میشده و فنجونی رو لگد کرده و اینطوری شده که معروف شده اینم داستانه جالبی میشه و حتما هم بعد از لگد کردنه فنجون پای فیله بیچاره حسابی زخمی شده به نظرم یعنی البته معمولا این واژه یا کنایه وقتی به کار برده میشه و یا بهتر بگم گفته میشه که دو نفر راکه از نظر جثه با هم فرق داشته باشن که یکی خیلی چاق و اون یکی لاغر باشه.

البته به نظره من چاق و لاغر بودن به شخصیت روحیه آدما ربطی نداره،
بعضی وقتا فردی با هیکلی بزرگ و ترسناک میبینی که با خودت میگی عجب آدمه خشنی ولی وقتی باهاش میحرفی یا آشنا میشی میبینی که چقد دل نازکه و چقد مهربون در مورد فیل هم فکر کنم اینطور باشه، چون وقتی فیل با اون جثه بزرگش رو میشه گفت بزرگترین حیوون هم هست از یه موش کوچیک میترسه پس حتما همینطور میتونه باشه ولی در عوض بعضی آدمای لاغر و نحیف رو میبینی فک میکنی چه آدمه دلسوزیه ولی وقتی باهاش به قول معروف نشست و برخواست میکنی از دوستی یا هم صحبتی باهاش پشیمون میشی،. فنجون هم تقریبا مصداق همونه بخاطره کوچیکیش زیباست ولی وقتی دستت میگیری که چای بخوری حواست نباشه سوزوندتت.

 

نتیجه: البته اینم بگم که همیشه هم اینطوری نیست، خیلی از آدما به ناحق بعضی وقتا در مورد خیلی چیزا و خیلی آدما قضاوت میکنن اونم قضاوت های بیجا چی میشه اصلا کسی نه به فیلی بودن و نه به فنجون بودن اهمیت نده و تو زندگی بقیه آدما سرک نکشه و سعی کنه تو حریم خصوصی دیگران وارد نشه و به حریم خصوصیشون احترام بگذاره.

 

انشا شماره 13 درباره فیل و فنجان:

 

کلمه های فیل و فنجان ، شاید در وحله اول بی ربط به نظر برسد و از نظر افراد مختلف متفاوت معنا شود ، یا شاید نویسنده ای برای الهام به طبیعتی مدهوش کننده رفته و در حال الهام گرفتن از بالکن خانه ی جنگلی خود و نوشیدن چایی از فنجان ، رهگذری به نام فیل از آنجا گذشته است ، و این عبارت بر سر زبان او افتاده است و با جوهر سرنوشت ساز قلم خود آن را نوشته است ، کسی چه می داند!

در بررسی کلیشه ای ، اصطلاح ” فیل و فنجان ” برای مفهوم بخشیدن به پارادوکس میان بزرگ و کوچک بیان می شود ، چه پارادوکس زیبایی!

در وحله اول ، اغلب افراد دوست دارند نقش فیل را بازی کنند ، ولی برای رسیدن به ایستگاه فیل شدن ، نمی دانند باید از روی چه فنجان هایی پرش کنند ! ؛ بله ، فیل شدن آنقدر هم آسان نیست ؛ چه فنجان هایی که با جثه ی ریز خود به زیر پای فیل ها رفته و باعث لغزش و سقوط آن ها به دره ی فراموشی و خواری شده اند!

کم نیستند فنجان هایی که شهرت جهانی یافته و حتی از فیل ها هم تاثیرگذار تر شده اند ، و اما برعکس چه افرادی که برای فیل شدن دل نازک فنجان هرا شکسته و با خرد کردن آنان به هدف خود یعنی فیل شدن رسیده اند.

گاهی فنجان ها در تاریخ نقش هایی داشته اند که فیل ها حسرت ان را کشیده اند ، فنجان هایی که با درونمایه ی تلخ و زهر آلود خود شخصیت های مهمی را به دیگر دنیا فرستاده اند و چه فیل هایی که برروی آن ها کجاوه گزاشته شده و در حال نوکری اند.

اما فیل بودن هم خوبی های خودش را دارد ، مثلا کسی نمی تواند با آب گل آلود پارچ ذهنیت مریض خود ، تو را مانند فنجان پر کند ، یا هر وقت از کار افتادی ، تورا به گوشه ی خیابانی به نام فراموشی پرت کند ، زیرا تو همیشه فیل خواهی ماند!

به صورت  کلی چه از لحاظ ادبی و چه از لحاظ بصری ، این اصطلاح بررسی شود ، همه به یک چهار راهی به نام تصمیم ختم خواهد شد ؛ که انتخاب راه درست از میان زیر گذر فنجان ، رو گذر فیل ، میانبر افراط و یا راه مستقیم میانه روی بر عهده ی خود افراد است.

 

انشا شماره 14 درباره فیل و فنجان:

 

کلمه های نام آشنای فیل و فنجان ، همه ما وقتی این دو را کنار هم می بینیم ، می گوییم : معلوم است ، فیل فنجان را له می کند . مسئله اینجاست . چرا باید فیل و فنجان کنار هم قرار بگیرند ؟ آیا منطقی است ؟

به این فکر کنید به جای فیل و فنجان ، میگفتیم فیل و مگس . آن وقت چه اتفاقی می افتاد . مگس به راحتی می توانست فیل را از پای در بیاورد . حالا تصور کنید مگس و فیل در برابر یک قورباغه قرار بگیرند . قورباغه مگس را مثل آب خوردن قورت می دهد ولی مقابل فیل له می شود.میتوانید بگویید بین این 3 حیوان کدام برترین است؟ به نظر می رسد که امکان پذیر نیست .

برگردیم به همان فیل و فنجان خودمان . بیایید فیل را با فیل های دیگر و فنجان را با فنجان های دیگر مقایسه کنیم . در بین فیل ها ، فیلی که بدنش تنومند ، رنگش زیباتر ، خلاصه در هرزمینه ای دارای بهترین ویژگی ها باشد ، برترین فیل است . ولی فیلی هست که در هر زمینه بهترین ها را داشته باشد ؟ مسلما نه . در مورد فنجان ها همینطور . پس این مقایسه نیز به کلی اشتباه است .

حالا ذز ذهن خود تصور کنید اگر ما فیل و فنجان را با هم مقایسه کرده می کردیم و فیل را برتر از فنجان می دانستیم ، اصلا بعید نبود که فنجان خود کشی کند و خودش را بشکند ! یا اگر فنجان را برتر می دانستیم ، فیل تا آخر زندگی اش خودش را به چشم یک فیل همیشه بازنده و ضعیف می دید !

نتیجه  هر فردی در یک زمینه ای نابغه است . ولی اگر یک ماهی را از روی توانایی‌ اش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنی ، آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است

 

پایان مجموعه انشا فیل و فنجان صفحه 21 نگارش نهم کاری ارزشمند از گروه آموزشی درس کده

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *