خانه » مطالب درسی » انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز صفحه 55 نگارش نهم

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز صفحه 55 نگارش نهم

انشا کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز
3.8/5 - (38 امتیاز)

در این مطلب از سایت درس کده برای شما انشا کمک به همسایه ها که در صفحه 55 کتاب نگارش پایه نهم خواسته شده را آماده کرده ایم

 

انشا صفحه 55 کتاب نگارش نهم

نام انشا: کمک به همسایه ها

سبک انشا: انشا با فضای طنز و غیر طنز

 

از ميان موضوع های زير، يكی را برگزينيد؛ يک بار با فضای ( غير طنز ) و بار ديگر با فضای ( طنز ) درباره آن بنويسيد.

 

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره یک – غیر طنز )

 

مقدمه: یکي از بهترين و زيبا ترين کارها کمک به ديگران است. هيچ انساني نيست که کمک کردن به ديگران را دوست نداشته باشد

بدنه: کمک کردن انواع مختلفي دارد مانند:کمک های مادی و کمک های غير مادی کمک هاي گفتاري و غير گفتاری کمک هاي عملی و غير عملی و… اگر ما بتوانيم کمک های خوب و درستي را برای ديگران بکنيم آنها نيز تلاش ميکنند تا متقابلا کمک های ما را جبران کنند و اين کارها موجب رابطه و دوستي بين دو فرد ميشود. يکي از بهترين کمک هايي که ما ميتوانيم انجام دهيم کمک همسایه ها است

 

همان گونه که شاعر ميگويد:

بني ادم اعضاي يکديگرند که در افرينش ز يک گوهرند / چو عضوي بدرد اورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار

پس در نتيجه کمک کردن به ديگران کاري خوب و درست و انساني است که باعث رضايت خداوند و اجر و ثواب ما در اين دنيا و اخرت ميشود.

همچنین پیامبر گرامی اسلام نیز مارا به کمک کردن به همسایه ها نصیحت کرده و میگوید که هر کس شبی سیر بخوابد در حالی که همسایه اش گرسنه است مسلمان نیست امامان معصوم ما هم در زمان زندگیشان همواره به همسایه های خود کمک میکردند و در زمان سختی ها کمک حال آن ها بودند

نتیجه: پس بیایید ما نیز مانند این بزرگواران همیشه به فکر همسایه های خود باشیم و به آن ها در زمان سختی ها و مشکلات کمک کنیم تا خداوند نیز از ما راضی و خشنود باشد

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره دو – غیر طنز )

 

مقدمه : می دانیم که کمک کردن اتفاق بسیار خوب و مثبتی است و همواره باید در قبال افرادی که نیازمند هستند این کار را انجام دهیم، باعث می شود که صمیمیت بیشتری بین ما و انسان ها برقرار شود و حتی اتفاقات و لحظات شیرین و خوبی خلق کنیم و باعث شویم که این فرهنگ نهادینه شود.

بدنه: به یاد داشته باشید که کمک کردن به دیگران باعث ایجاد فضای صمیمی در زندگی ما می شود و احساس ما را نسبت به مسئولیت هایی که خداوند در مقابل ما قرار داده است دگرگون می کند، کسانی که باعث موفقیت دیگران می شوند و به عزیزان و دوستان خود کمک می کنند همیشه انسان های مثبتی هستند.

در واقع بیشترین مسئله بستگی به خودمان خواهد داشت که از چه زاویه ای به این کمک ها بنگریم، برخی از کمک دیگران سوء استفاده می کنند که این به هیچ عنوان اتفاق خوبی نیست و باعث بروز اتفاقات تلخ و سخت می شود. چه بسا که هر کدام از ما با چنین افرادی روبرو شده ایم، آن ها حتی باعث می شوند که ما دیگر به عده دیگری که نیازمند کمک واجبی هستند نیز توجهی نکنیم و نسبت به کمکی که کرده ایم اظهار پشیمانی و نا امیدی کنیم.

در واقع اگر خودمان هم در زمینه ای قدرتمند تر شدیم، بهتر است دست دیگران گرفته، کمک کنیم و باعث شویم که از سختی ها، تلخی ها، مشکلات، گرفتاری ها عبور کنند.

نتیجه: نباید این حس منفی را ایجاد کنیم، اگر واقعا نیاز به کمک نداریم خیلی محترمانه آن کمک را نپذیریم و بگوییم که واقعا نیاز به کمک نداریم و چه بسا به عده ای دیگر رسیده و باعث شود که آن ها از شرایط تلخ و سخت رها شوند.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره سه – طنز )

 

مقدمه : به یاد دارم که همیشه مادرم از این که در کارهای خانه به او کمک نمی‌کنم، گلایه داشت. هر وقت مادر از من می‌خواست که تا سر کوچه بروم و نان بخرم، با هزار بهانه و دلیل از انجام این کار طفره می‌رفتم. اما روزی اتفاقی افتاد که به راستی مقابل مادر شرمنده شدم و از آن پس رفتارم را تغییر دادم.

بدنه انشا : از مدرسه تعطیل شده و در راه بازگشت به خانه بودم. یکی از همسایه‌ها را دیدم که مقدار زیادی سبزی و میوه خریده و در حال حمل آن‌ها به سمت خانه بود. خانه آن‌ها درست چسبیده به دیوار خانه ما بود و در راه هم‌مسیر بودیم. با اصرار تمام خریدها را از دست همسایه گرفتم و به این شکل به او کمک کردم.

کیسه‌های خرید زیاد و سنگین بودند و من که هر دو دست خود را پر کرده بودم، به سختی اما با اعتماد به نفس و قوی پیش می‌آمدم. همسایه هر از گاهی به من می‌گفت که اجازه بدهم خودش کیسه‌های خرید را بیاورد، اما من به هیچ وجه قبول نکردم. حمل کیسه‌های خرید همسایه تا درب منزل آن‌ها، برایم نوعی اعتبارآوری به همراه داشت و خود را قوی و بزرگ احساس می‌کردم.

اما لحظه‌ای که با دست‌های پر از خرید، چشمم به چشمان مادر افتاد که در میانه‌های کوچه پیش می‌آمد و من را می‌نگریست، گویی یک سطل آب یخ روی سرم خالی شد. می‌دانستم که در سر مادر چه می‌گذرد! او در این اندیشه بود که چطور برای خرید یک نان آن قدر بهانه می‌آوردم، اما بارهای همسایه را با این اشتیاقی حمل می‌کنم!

نتیجه : از روی مادر خجالت زده بودم و باور کنید باقی مانده راه را به جای آن حالت افتخارآمیز، مانند روحی که می‌خواهد دیده نشود، طی کردم. مادر به روی خودش نیاورد و از کنار ما رد شد و این بیشتر مرا خجالت زده کرد. آرزو می‌کردم که هر چه زودتر مادر قصد خرید چیزی داشته باشد و من را برای انجام دادن آن صدا کند تا این صحنه دردناک و خجالت آور را جبران نمایم. همسایه با مهربانی به من لبخند زد و از کمکی که به او کرده بودم تشکر کرد. آن لحظه آرزو کردم هر چه زودتر چنین لبخندی را بر لب‌های مادرم هم بببینم.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره چهار – غیر طنز )

 

مقدمه انشا کمک به همسایه : یادم می آید وقتی وارد آن ساختمان شدم احساس غربت و تنهایی تمام وجودم را فرا گرفت، فکر این که من در آن جا تنها هستم و هیچ کس را نمی شناسم آزارم می داد ولی مجبور به جا به جایی بودیم و باید در ساختمان جدید ساکن می شدیم.

بدنه انشا : اگر چه روز های اول سخت گذشت ولی کم کم داشتم به آن جا عادت می کردم، یک روز تصمیم گرفتم از خانه بیرون بروم اما همین که از خانه بیرون رفتم و در را بستم یادم افتاد کلید را بر نداشته ام ولی دیگر دیر شده بود، درمانده در پله ها نشستم و مانده بودم از چه کسی کمک بگیرم…

با خجالت به طبقه ی بالا رفتم و در همسایه ای که در طبقه ی بالا ساکن بود را زدم و از آن ها خواستم که کمکم کنند،همسایه ی بالایی با خوشرویی از من پذیرایی کرد و به حرف هایم گوش داد و همین باعث شد کمی دلگرم شوم، آن روز به کمک همسایه مشکل قفل در را حل کردیم و این ماجرا باعث دوستی بین ما شد و از آن روز به بعد هر زمان که مشکل یا کاری داشتیم می توانستیم روی یک دیگر حساب کنیم.

این روز ها دیگر ساختمان محل زندگی مان به نظرم مثل روز های اول نیست و از بودن در این جا احساس خوبی دارم چون می دانم همسایه ی خوبم جویای حال من است و اگر مشکلی داشته باشم از هیچ کمکی دریغ نخواهد کرد، از همان روز های نخست آشنایی به بعد همسایه ام دیگر مثل یکی از اعضای خانواده ام شده است ، از غم او غمگین شده و از شادیش خوشحال می شوم و خدا را برای داشتن همسایه ی خوب هزاران بار شکر می کنم و همیشه تلاشم این است که هوای همه ی همسایه ها را داشته باشم.

وقتی ما با همسایگانی در یک محل زندگی می کنیم بهتر است که از احوالات و مشکلات یک دیگر تا جایی که ایجاد مزاحمتی برای هم نداشته باشیم با خبر شویم و سعی کنیم آن ها را حل کنیم، حتی اگر از نظر خود مان آن کار کوچک و پیش پا افتاده باشید شاید بار بزرگی را از دوش کسی بر داشته و دعای خیری را برای مان به همراه داشته باشد.

 

نتیجه انشا کمک به همسایه : کمک کردن به همسایه ها یا دیگران حال دل خود مان را نیز خوب می کند و باعث می شود تا احساس بهتری نسبت به خود مان داشته باشیم.

هیچ کس از فردای خود خبر ندارد و هیچ انسانی بی نیاز نیست پس چه بهتر که دستی را بگیریم و گره ای از کار دیگران بگشاییم تا در مواقع سختی دست هایی باشند که به یاری و کمک ما بیایند.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره پنج – غیر طنز )

 

مقدمه انشا کمک به همسایه ها:  یاری رساندن به انسان‌ها و حتی حیوانات از بهترین خصایص بشری است که خداوند به صورت ذاتی در طبیعت ما نهاده است. حال اگر برخی از انسان‌ها به جای کمک‌رسانی، به اطرافیان خود آزار می‌رسانند؛ این به تیره شدن روح و قلب آن‌ها بستگی دارد. همیشه شنیده‌ایم که هر شخصی باید در شعاع چند متری محل زندگی خود، به همسایگان توجه داشته باشد و برای حل مشکلات آن‌ها، پیش‌قدم گردد.

بدنه انشا : اگر یکی از همسایه‌ها مشکلی داشته باشد و در فقر به سر ببرد، یا با بیماری دسته و پنجه نرم کند، باید برای کمک به او پیش برویم. ما نمی‌توانیم شب با خیالی آسوده سر بر بالین بگذاریم در حالی که همسایه ما در رنج و اندوه است. این رسیدگی به احوال همسایه‌ها و کمک کردن به آن‌ها، احساس خوبی به شخص خواهد داد و باعث می‌شود که او با احساس کردن مهربانی و انسانیت خویش، به خویش ببالد.

ممکن است یکی از همسایه‌ها مشکل تنگدستی داشته باشد و نتواند برای رفع آن از کسی دیگر کمک بخواهد. شکل کمک به این همسایه، نباید به صورتی باشد که غرور و عزت نفس وی خدشه دار شود. همیشه توصیه شده است که کمک به چنین همسایه‌هایی در شکلی باشد که وی برای دریافت آن کمک، خجالت زده نشده و با سربلندی در میان همسایه‌ها رفت و آمد کند. به همین دلیل بهتر است چنین کمک‌هایی را به صورت ناشناس انجام دهیم.

از آن گذشته اگر یکی از همسایه‌ها بیمار شد، انسانیت ایجاب می‌کند که از حال وی باخبر شده و دلجویی کنیم. عیادت از بیمار وظیفه مومن و یک انسان واقعی است و این وظیفه در بین همسایه‌ها دو چندان می‌شود. همچنین در موارد دیگر از جمله فوت یکی از اعضای خانواده همسایه‌ها، مراسم پخت نذری، برگزاری مراسم ختم و هر شرایط دیگری که به کمک‌رسانی نیاز باشد؛ در این گروه جای می‌گیرند.

نتیجه : کمک کردن به همسایه، شاید در نظر اول یاری‌رسانی به دیگران به چشم آید، اما در واقع ما به خود کمک می‌کنیم. با کمک کردن به همسایه‌ها، به خود کمک می‌کنیم که انسان بهتری باشیم و از انسانیت خویش احساس بهتری تجربه را کنیم.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره شش – غیر طنز )

 

مقدمه: یکی از بهترین خصلت هایی که خداوند به صورت ذاتی به ما انسانها داده است حس نوع دوستی و کمک به یکدیگر است که میتواند به نوعی به صورت کمک به همسایه باشد.

 

بدنه انشا کمک به همسایه : همسایه انسان میتواند به عنوان یک دوست خوب و یا یک همراه خوب برای ما باشد یک همسایه خوب حتی از نان شب همسایه خود خبر دارد واگر همسایه اش به کمک نیاز داشته باشد در مواقع نیاز میتواند دست او را بگیرد و به او کمک کند. یک همسایه خوب میتواند به عنوان اولین کسی باشد که از همه ی اتفاقات همسایه اش خبر دار شود و در مواقع تنهایی یا مواقعی که مراسمی داشته باشند اولین نفری باشد که اطلاع دارد و به موقع با حضور خود به همسایه اش یاری می رساند.

بنابراین همسایه ی خوب میتواند یک شانس خوب برای انسان باشد و یک نعمت بزرگ به حساب بیاید پس احترام گذاشتن به همسایه و کمک کردن به او در موقع نیاز یک اصل مهم در اسلام است، به طوری که پیامبر اسلام مردم را به کمک و یاری رساندن به همسایه ها تشویق کرده است و فرموده است کسی که شبی را سیر بخوابد ولی همسایه اش گرسنه باشد مسلمان نیست.

 

نتیجه : شاید در نظر اول کمک کردن به همسایه به عنوان بر طرف کردن نیاز هایش باشد اما در واقع ما داریم به خودمان کمک میکنیم چون این کار باعث میشود که خودمان انسان خوبی باشیم و از این احساس خوب خود لذت ببریم وحس بسیار زیبایی از نوع دوستی و انسانیت را تجربه کنیم.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره هفت – غیر طنز )

 

مقدمه: پیامبر اسلام حضرت محمد همیشه مسلمانان را به کمک به همسایه تشویق می‌کردند و می‌فرمودند که هرکسی شبی سیر بخوابد در حالی که همسایه اش گرسنه است مسلمان نیست.
از این حدیث پی میبریم که تاچه حد احترام به همسایه و کمک به او در اسلام مهم است. چرا که با مهربانی و کمک به یکدیگر است که میشود دنیایی بدور از هرظلم و ستمی داشته باشید.

 

بدنه انشا کمک به همسایه : از قدیم گفتن که یه همسایه خوب از فامیل هم به انسان نزدیک تره
واقعا راست گفتن، موقعی که به گرفتاری و مشکلی برخورد میکنی اولین کسی که قبل از دوستان و آشنایان اطلاع پیدا میکنه همسایه است.
مادرم خیلی براین عقیده اطمینان دارم و تقریبا هر منطقه ای که خونه داشتیم با همسایه ها مهربان برخورد میکرد و همش سعی میکرد هنگام گرفتاری و یا مشکلات کمک حالشان باشد و همیشه از من میخواست اگه در نبودش از من کمکی خواستن و از دستم برمی امد از آنها دریغ نکنم.
و وقتی میگفتم چه لزومی دارد که به فکر مشکلاته بقیه باشیم و چه نفعی برایمان از حل شدنه مشکلشان دارد میگفت همیشه نباید به این فکر کرد که مشکل برای دیگران است و ما هیچوقت دچار آن نخواهیم شد و باید هنگام بروز مشکل برای آنها خود را بجای آنها بگذاریم و آن وقت است که شرایطشان را درک میکنیم.
همیشه وقتی مادرم غذایی درست میکرد که بویش برای خودش دلپذیر بود و فکر میکرد که با بوییدن آن غذا درجایی هوس خوردنه آن را میکند ظرفی برای همسایه میکشید و میبرد.
ویا اینکه بیرون وقتی میرفتیم و همسایه خریدهای زیادی داشت ازم میخواست تا به کمکش برویم و منم باخوشحالی از خواسته اش استقبال میکردم.
همسایه خوب داشتن واقعا نعمتی است، همسایه ای داشتیم که خیلی آدمهای خوب و محترمی بودند و خیلی هم با خانواده ما روابط صمیمانه و خوبی داشتند و هردو خانواده هوای هم را داشتیم مجبور به اسباب کشی شدند ولی هیچوقت یکدیگر را فراموش نکردیم و همیشه جویای احوال هم می شدیم و می شویم.
ولی با آمدن همسایه جدید و اخلاقه متفاوتی که آنها داشتند نتوانستیم روابط دوستانه ای که با همسایه قبلی داشتیم را با آنها برقرار کنیم.

نتیجه این انشا : ولی مادرم همچنان به کمک کردن به همسایه ادامه میداد و براین عقیده بود که نباید روابط را کم کرد بلکه باید به بقیه نیز دوستی که بین تمام همسایه ها و کمک و یاری رساندن به آنها را به همه بیاموزیم.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره هشت – طنز )

 

مقدمه انشا کمک به همسایه ها :  در همسایگی ما پیرزن و پیرمردی زندگی می کنند که در بیشتر مراسمات مذهبی غذای نذری درست می کنند.

البته بیچاره ها خودشان دیگر توانی برای این کار ها ندارند و از همسایه های دیگر کمک میگیرند.

 

بدنه انشا : اتفاقا در مراسم امسال خوشحال بودم که بالاخره من هم بزرگ شدم و میتوانم کمک شایانی در اجرای این مراسم و پخت غذای نذری داشته باشم.

حیاط خانه همسایه خیلی شلوغ بود، یکی دیگ ها را جا به جا می کرد، یکی سیب زمینی ها را پوست میگرفت خلاصه هر کس به کاری سرگرم بود.

پیر زن و پیرمرد همسایه هم روی صندلی نشسته بودند و مشغول تماشای همکاری همسایه ها بودند.

من هم مشغول پاک کردن پیاز ها بودم و اشک میریختم که دنیا چه ناجوانمرد است!

پیرزن که اشک های من را دید صدایم زد، گفت بچه جان برو و کیسه نمک را بیاور و کنار دیگ بگذار.

من هم رفتم و کاری که خواسته بود را با دقت تمام انجام دادم.

آشپز که کنار غذا ایستاده بود، دست برد و یک مشت نمک از کیسه برداشت و داخل دیگ غذا ریخت.

مشت دوم را که میخواست بردارد کمی به نمک نگاه کرد و گفت ای وای.

ملاقه اش را چون الم یزید بالا برد و گفت چه کسی این کیسه نشاسته را اینجا گذاشته؟

من هم که از ترس خشکم زده بود، یکی از دیگ ها را روی سرم گذاشتم و بی حرکت ایستادم.

میخواستم کمی آب ها از آسیاب بیوفتد.

 

نتیجه این انشا : صدای نزدیک شدن پای آشپز را میشنیدم که ناگهان دیگ را از روی سر من برداشت و من که مثل زغال سیاه شده بودم، با چشمان از حدقه بیرون زده آشپز را نگاه می کردم.

بدون اینکه چیزی بگویم، پا به فرار گذاشتم، آمده بودم ثواب کنم ولی کباب شدم!

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره 9 – غیر طنز )

 

مقدمه : در دین اسلام کمک به همسایه و آداب همسایه داری بسیار سفارش شده است.

خداوند بزرگ در قرآن می فرماید: “و همسایه نزدیک و دور را مورد احسان خویش قرار ده.”

همچنین از امام صادق (ع) سوال شد که حد همسایگی کجاست؟ ایشان فرمودند:” چهل خانه از هر طرف.”

 

بدنه انشا کمک به همسایه ها : امروزه با افزایش تکنولوژی، رابطه های عاطفی بین همسایه ها بسیار ضعیف شده، به صورتی که دیگر همسایه از حال همسایه خود خبر ندارد و حتی بعد از چند سال سکونت در کنار یکدیگر ،نام هم را نمیدانند.

همچنین احترام به همسایه نیز از سفارش های مهم اسلام است.

پیامبر در این باره می فرماید:”احترام همسايه، مانند احترام مادر، بر انسان لازم است.”

رفت و آمد، احوالپرسى، عيادت،رفع نياز و همدردى از وظايفى است كه بر عهده همسايه و نشانه جوانمردى و انسان دوستى مي باشد.

وجود همسايه خوب، نعمتى ارزشمند براي انسان است.

 

نتیجه انشا : همسايه خوب بودن، باعث افزايش محبت و دوستى مي شود چرا كه دل ها همواره متوجه نيكى و مهربانى است.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره 10 –  طنز )

 

مقدمه : دیروز در ساختمان ما همسایه جدیدی آمد و به دلیل اینکه آسانسور خراب بود، با همسایه ها تصمیم گرفتیم او را در اسباب کشی کمک کنیم. برای خوشامد گویی او به حیاط رفتیم و پس از سلام و احوال پرسی، از او اجازه خواستیم تا کمی در حمل وسایلش به او کمک کنیم. او هم از خدا خواسته با خوشحالی پذیرفت.

 

بدنه: خلاصه با کلی زحمت و کمرگرفتگی، وسایل بزرگ و سنگین را تا طبقه چهارم بردیم. بعد هم به حیاط رفتیم. کارگران که وسایل همسایه جدیدمان را حمل کردند و اسباب کشی به پایان رسید، همسایه از ما هم تشکر کرد و ما به خانه هایمان رفتیم.

یک ساعت گذشت و همسایه جدید زنگ ما را زد و از گم شدن وسایلی که ما حمل کرده بودیم خبر داد. ما او را به طبقه چهارم بردیم و جای وسایل را به او نشان دادیم ولی انگار فقط وسایلی که ما برده بودیم آنجا بود!

نتیجه انشا کمک به همسایه : فهمیدیم که اشتباهی وسایل را سه طبقه بالاتر برده ایم آن هم با پادرد و کمر درد!! همسایه جدید هم نمی دانست چه بگوید دوباره کارگران را خبر کرد! ما هم خواستیم ثواب کنیم کباب شدیم!

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره 11 –  غیر طنز )

 

مقدمه: کمک به همسایه در بسیاری از امور، رضایت پروردگار را نیز به دنبال دارد. انسان نباید کاری کند که همسایه اش دل آزرده و ناراحت شود.

 

بدنه: در دوره زندگی ما که خیلی از خانه ها آپارتمانی است، رعایت حقوق همسایه از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد چرا که باید بازی ها و مهمانی هایمان را طوری برگزار کنیم که سر و صدا همسایه ها را به ویژه همسایه ی طبقه پایین را آزار ندهد. متاسفانه بعضی از همسایه ها با رعایت نکردن این نکات به دیگر همسایه ها هم آزار می رسانند و همین کارها مهر و محبت را از یک ساختمان به راحتی بیرون می کند. گاهی ممکن است همسایه ای مریضی داشته باشد که نیاز به استراحت دارد و همسایه های دیگر موظف اند حال او را رعایت کنند. این روزها افراد برخی از خانواده ها انقدر از تلفن همراه استفاده می کنند که فکرکنم بچه هایشان تحرکی ندارند که موجب لرزیدن ساختمان شود! بلکه باید کمی سر و صدایشان را که از روی هیجانِ ناشی از بازی های گوشی و کامپیوتر است، کمتر کنند.

نتیجه: کمک به همسایه فقط کمک کردن در کارهایش نیست بلکه این کمک کردن از طریق مراعات کردن و آزار نرساندن به او و خرد نکردن اعصاب او هم امکان پذیر است.

 

انشا درباره کمک به همسایه ها به صورت طنز و غیر طنز: ( انشای شماره 12 –  طنز )

 

مقدمه انشا کمک به همسایه ها : درست همین چند روز پیش بود که داشتم از خیابان رد می شدم که صدیقه خانوم را دیدم با قدم هایی لاک پشتی و قامتی خمیده قصد طی کردن خیابانی را با چند کیلو گوجه فرنگی و پرتغال کرده بود . راستش را بخواهید ، از آخرین باری که به همسایه ای در اینجور مواقع کمک کرده بودم ، چندین سال می گذشت. زود خودم را به پیرزن رساندم و وسایل را از او گرفتم .

 

بدنه انشا کمک به همسایه ها : در همان حال که داشتم به دعاهای خیر رایج شمسی خانوم گوش میکردم و از خیابان رد می شدم ، کیسه گوجه فرنگی پاره شد و عزیز دردانه های پیرزن در صدم ثانیه در کف خیابان دفع شدند. صدای خنده و قهقه بچه ها از یک طرف ، بوق ماشین ها از طرف دیگر و از همه شدید تر ، صدای فریاد شمسی خانوم ، خیلی کلافم کرده بود . فورا دویدم به طرف خانه مان تا از آن مهلکه نجات پیدا کنم . شنیده بودم که می گفتند سارق همیشه به محل وقوع جرم بر میگردد ولی تا آن لحظه هنوز درک نکرده بودم .

کلید خانه در وسط خیابان داشت برای خودش تفریح و خوشگذرانی می کرد.از دور صدیقه خانوم را دیدم که دور و برش را پرکرده بود از همسایه ها و آشناها و خدا می داند که داشت چه داستان های افسانه ای را متولد می کرد . همین که چراغ قرمز شد ، سریع رفتم و کلیدم را برداشتم.

تصمیم گرفتم قال قضیه را بکنم. 4 کیلو گوجه درجه یک خریدم و این بار دیگر اشتباه شمسی خانوم را تکرار نکردم . به گوجه فروش گفتم تا آن را در سه کیسه جدا جدا قرار دهد و او هم علی رغم بی میلی و برای حفظ مشتری هم که شده ، در سه کیسه ریخت.

 

نتیجه انشا کمک به همسایه ها :  لحظه موعود بالاخره فرا رسید. تقابل من با صدیقه خانوم. اوج هیجان . انتظار داشتم گوجه ها به سر و صورت من بکوبد تا بلکه آرام شود.خودم را برای جای خالی های سریع و صدم ثانیه ای آماده کرده بودم ولی صدیقه خانم باز هم نشان داد که چرا همسایه ها اینقدر به او احترام می گذارند. همین که گوجه به دست او رسید شروع کرد به تشکر و دعای خیر . انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود .در همان حال که من مات و مبهوت رفتارش بودم ، رو کرد به من و خواست تا گوجه ها را تا دم در ببرم.از آن لحظه به بعد دید من به جهان به کمک صدیقه خانوم به کلی تغییر کرد.

 

پایان مجموعه انشا کمک به همسایه ها با فضای غیر طنز و طنز 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *