خانه » مطالب درسی » انشا با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته صفحه 67 نگارش نهم

انشا با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته صفحه 67 نگارش نهم

انشا با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته صفحه 67 نگارش نهم
3.8/5 - (132 امتیاز)

در این مطلب از سایت برای شما کاربران عزیز انشا با استفاده از یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته که در صفحه 67 کتاب نگارش نهم خاسته شده را آماده کرده ایم

 

موضوعی را به دلخواه برگزینيد و با يكي از شيوه های آغاز و پايان نوشته متني را درباره ی آن بنويسيد.

 

انشا صفحه 67 کتاب نگارش پایه نهم

 

متن انشا شماره 1 درباره سرنوشت با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته :

 

همه میگویند کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت اما این را بدان گذشته ها گذشته و دیگر هیچ چیزی مانند قبل نمیشود سرنوشت چیزی نیست که بتوانیم از آن فرار کنیم سرنوشت را با بهترین رنگ های دنیا بنویس هنگامی که قرار شد سرنوشتم را بنویسم خودکاری به دستم دادند اما من از آن ها مدادی خاستم اما جواب دادند هر اشتباهی پاک شدنی نیست پدرم همیشه میگوید زندگی شوخی نیست با اشتباهاتی که از روی نادانی انجام میدهی زندگی ات را تباه نکن میگویند اولین اشتباه نادانی است اگر باز دوباره آن را انجام دهی دیگر انتخاب است به قول ضرب المثل: مار گزیده یه بار از یه سوراخ نیش میخوره چشم و گوشت را باز کن و دوست و دشمنت را بشناس خوشبخت کسی نیست که مشکلی نداشته باشد خوشبخت کسی است که با مشکلش مشکلی نداشته باشد خوشبخت کسی نیست که خوب و بد را تشخیص بدهد خوشبخت کسی است که از میان خوب و بد خود را انتخاب کند

ما فقط یک بار زندگی میکنیم بگذار بعد از مرگت اسمت بر روی زبان همه باشد و از تو به خوبی یاد کنند نه این که با شنیدن اسمت فرار کنند

به قول شاعر:

تو  نیر شعر خواهی چون ندانی / که باید خویشتن را خود بخانی

 

 

متن انشا شماره 2 درباره زندگی با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

تا حالا درباره زندگی فکر کرده ای؟ درباره این که با چه کلماتی ربط دارد چه طور؟ معنی آن چیست؟

زندگی با کلمات حیات و وجود و زیستن مرتبط است حال زندگی چیست؟ اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟ اگر گریه است چرا خنده می کنیم؟ اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگر عشق نیست چرا عاشقیم؟

زندگی معجزه حیات است زندگی با کلمه های من و تو ساخته می شود پس می توانیم زیبایی زندگی را با کلمات خودمان بسازیم.

شاخه های درخت زندگی موجب حیات و زیستن ما می شوند زندگی خوردن چای و دیشلمه نیست! زندگی غبار کدورت ها نیست! زندگی شکر آب کردن ارتباط خودمان با دیگران نیست! بلکه جریان رود خانه حیات است.رشته های زندگی ما در چه اثری گسیخته می شوند؟

آری زندگی این است،می خواهم آن را به زیباترین گونه ممکن،ببینموقتی ناراحتی زندگی لبخند می زند وقتی خوشحالی پس زندگی کن.

وقتی ناراحتی باز هم زنگی کن اما صادقانه نه خبیسانه ! زندگی یعنی جان یعنی حیات،عمر،زنده بودن و….ما جان داریم پس به درستی باید از زندگی استفاده کرد.

زندگی فراز و فرودهایی دارد باید با صبر و توکل به خداوند خود را از مشکلات متعدد زندگی رها کنیم و با پرداختن به راز و نیاز با خداوند بلند مرتبه و تعالی خود را در نزد حق تعالی عزیز و عزتمند گردانیم.

الا بذکر الاه لا یتمعن القلوب

آگاه باشید دل ها تنها با یاد خدا آرام می شوند.

زنده بودنمان یکی از نعمت های است که مردگان در حسرت و افسوس در تجربه دوباره آن هستند زندگی جورچینی است که ثانیه ها آن را می چینندپس هر ثانیه را فرصت بدانیم واز آن به درستی و مفید استفاده کنیم.

به سخنی از سهراب سپهری درباره زندگی توجه کنید:

< تا شقایق هست،زندگی باید کرد >

 

متن انشا شماره 3 درباره طبیعت با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

مقدمه انشا طبیعت  :احساسات درونیت چیست؟ آن چیزی که که مغزت فرمان می دهد! آیا مسیری را که پیش می روند را می پسندی؟ آیا این چنین درست است؟

 

بدنه انشا طبیعت : از روزی که به جهان هستی پا گذاشتیم توانستیم اطراف خود را تشخیص دهیم و خواندن و نوشتن را بیاموزیم به ما گوش زد کرده اند، دیکته کرده اند و ما هزار بار حتی به زبان آورده ایم که باید از طبیعت خود مراقبت کنیم.

باید آن را بپرورانیم و به درستی از آن استفاده کنیم. اما همانطور که مشاهده می کنیم برخلاف این گفته ها در مسیری اشتباه پیش می رویم. روز به روز طبیعت روبه ویرانی و نابودی سوق پیدا می کند و زباله ها بیشتر می شوند، دریا تیره تر و جنگل بی شاخ و برگ تر می گردد. طوری شده است که حیوانات هم از ما رو برمی گردانند و از ما می ترسند. چه می شد اگر ما و هم نوعانمان کمی بیشتر به دنیای اطرافمان توجه نشان دهیم و دست در دست هم هر کدام رشته ی طویل این مسیر را بگیریم و با اتحاد و میهن دوستی، میهن خود را سربلند و زیباتر کنیم. به کجای دنیا برمی خورد اگر زباله ایی روی زمین دیدیم برداریم و در سطل زباله بریزیم. اگر شاخه های درختان را قطع نکنیم و در جنگل ها آتش روشن نکنیم و یا اگر روشن کردیم آن را به امان خدا نگذاریم. درخت بکاریم و درختی را قطع نکنیم زیرا این ها سرمایه های ما چه اکنون و چه در آینده هستند. چه برای تامین اکسیژن ما چه برای امرار معاش زندگی ما و آیندگان ما. بیاییم کمی خودخواهی را کنار بگذاریم و بیشتر به فکر زیبایی های جهان باشیم و برای حفظ زیبایی و بقای آن بیشتر تلاش کنیم و دست از نا امیدی و افسوس خوردن برداریم.

جهان بیرون دنیایی بی پایان است
که نشان می دهد ما تا چه حد می توانیم کوچک باشیم
و می تواند ما را پرورش دهد و قلب های مضطرب ما را آرام کند
می تواند لحظات شیرین آرامش به ما هدیه دهد

نتیجه انشا طبیعت: بیاییم با هم فکری کنیم و راهی برای این معضل بیندیشیم. نظر شما چیست؟ آیا شما تاکنون راهی برای این معضل اندیشیده اید؟

 

متن انشا شماره 4 درباره خلقت جهان با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

مقدمه انشا خلقت جهان : آیا تا کنون به خط و خال پروانه دقت کرده ایی؟ یا به گلبرگ ها و شکوفه ها و ترتیب قرار گرفتن گل ها؟ یا که نه تاکنون به خلقت چگونگی این همه زیبایی اندیشیده ای؟ کمی که به اطرافت نگاه کنی کاملا متوجه می شویی که خالقی عالم و حکیم داری که برای رفاه و آسایش ما همه چیز خلق کرده و همه چیز را با نظم و ترتیب در کنار هم و مکمل هم قرار داده است

تنه انشا خلقت جهان :

فصل زیبای بهار را در نظر بگیر که برگ ها ریخته شده ی درختان بار دیگر جوانه می زنند و شگوفه ی درختان همه جا را رنگی می کند و عطر خوشش را همه جا پر می کند و از پس همین شگوفه های زیبا میوه هایی رشد می کنند که شیرینی اش طعم عسل دارد و زیبایی اش همچون جواهرات چشم را نوازش می دهد.

آیا این ها همه نشان دهنده ی خالقی علیم و حکیم نیست که اینگونه جهان را خلق کرده و زیبا آراسته که من و شما در هوایی که بدون آن حتی نمی توانیم دقیقه ایی زنده بمانیم و نفس بکشیم و زندگی کنیم، همین زندگی که روزانه از خواب بیدار می شویم، راه می رویم، کار می کنیم،

غذا می خوریم،می خندیم و گریه می کنیم. این ها همه احساسات و حالاتی است که خداوند در وجود هر کدام از بندگانش نهاده و اینگونه انسان را خلق کرد تا انسان هر ثانیه و هر لحظه اش را با انتخاب خودش زندگی کند زیرا به او عقل داده تا قدرت تصمیم گیری و تفکر و تامل داشته باشد و دست به سوی پروردگار دراز کند و از او کمک و مدد بطلبد. در این مسیری که پیش روی مخلوق خود گذاشته تا اینگونه انسان ها و تمام آفریده ها خلقت او را کامل سازند و در نهایت روزی آن را به اتمام رسانند.

نتیجه انشا خلقت جهان : خلقت خداوند آنقدر مبحث طولانی و وسیعی است که هرچه از خلقت های بی شمار آن بگوییم باز کم گفته ایم زیرا که پروردگاری داریم که همه چیز را در اختیار ما گذاشته تا ما کمی در این مسیر پیچ و تاب خورده ی زندگی از آن کمک بگیریم و مقصود هدف نهایی که قربت و رضای خداست دست یابیم. آیا این همه خلقت و آفرینش شکر و سپاس از مخلوقی بی همتا و بی مانند به نام الله ندارد؟

 

متن انشا شماره 5 درباره زمستان با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

مقدمه انشا زمستان :

خداوند زیباست و آفرینده زیبایی ها …

زیبایی که مدام در هر روز در هر فصل در برابر چشمام ما قرار میدهد ، زیبا مثل دانه های معصوم برف

متن انشا زمستان :

آن گاه که دانه های ظریف برف رقصان بر زمین می نشینند.

در آن هنگام که برگ درختان دانه دانه بر زمین می افتند و زمین را فرش می کنند.

آن هنگام که ناله ی پرندگان گرسنه در برف مانده در بیابان به آسمان می رسد.

در ان هنگام است که زمستان با قدم های سرد و آرام به سرزمین ما می رسد.

در سوز سرما آتش درون بخاری ها همچون دل من و تو گرم است.

سپاهیان ابر های سیاه در بلندای آسمان به جنگ هم می روند و صدای شمشیر های آن ها چون رعد سینه ی آسمان را می شکافد

در آخر اشک سپاهیان شکست خورده بر آن گندم زار می چکد اشکی که برای ما رحمت است.

توپ خورشید در زیر لحاف ابر ها گم شده بوران می آید و برف ها پر می کشند

درختان عریان شده در پاییز لباس سپید به تن می کنند.

و این ها تنها گوشه ای از زیبایی زمستان است . زمستان زیباست

 

نتیجه گیری :

دعا میکنم غرق باران شوی

چو بوی خوش یاس و ریحان شوی

دعا میکنم در زمستان عشق

بهاری ترین فصل ایمان شوی

 

متن انشا شماره 6 درباره زمستان با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

مقدمه انشا زمستان:
به نام آفرینده فصل ها انشای خود را آغاز میکنم

متن انشا زمستان  :
من فصل زمستان را دوست دارم . همه فصل ها زیبا هستند ، هر کدام یک جور قشنگی دارند .

بهار پر از گل های زیباست ، تابستان گرم و پر نور است ، پاییز همه درخت ها رنگارنگ میشوند ولی زمستان هم زیباست.

من فصل زمستان را به خاطر روز های برفی خیلی دوست دارم .

وقتی برف می آید میتوانیم آدم برفی درست کنیم و با دوست های خود برف بازی کنیم که خیلی کیف میدهد.

وقتی زمستان میشود در خیابان ها لبو و باقالی داغ می فروشند که سرما خیلی میچسبد .

البته گاهی آدم در فصل زمستان مریض میشود و باید به دکتر برود و داروی بخورد ولی من باز هم فصل زمستان را دوست دارم .

فقط بدی زمستان این است که ممکن است کسی در زمستان لباس گرم یا بخاری نداشته باشد .

من در زمستان همیشه میترسم اگر کسی بخاری نداشته باشد مریض بشود .

دوست دارم وقتی بزرگ شدم به کسانی که پول ندارند کمک کنم که بخاری و کاپشن و لبو برای بچه هایشان بخرند.

این بود انشای من

انشای خود را با این شعر زیبا به پایان میبرم  :

گر ز چرخ آسمان آمد زمستانی چنین
بنگر از چرخ زمین اندر زمستان نو بهار

 

متن انشا شماره 6 درباره تابستان با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته:

 

تابستان که میرسد دلم لک می زند برای تعطیلی های مدرسه .

برای آن لحظه های خداحافظی های حیاط مدرسه

و دوستی های یکساله ای که قول پیمانش ابدی بود

و تا نواخته شدن زنگ تابستان تا لحظه ی دویدن و رسیدن به خانه تمام شده بود.

تابستان که میشود دلم لک میزند برای خواب های تا لنگ ظهر

و عصر های پرسه زنان در کوچه ها .

برای آن دوچرخه های رنگ و رو رفته با ساچمه های رنگی رنگی که هرسال تابستان نو می شدند.

تابستان که میشود دلم لک میزند برای آن توپ های پلاستیکی راه راهی که آویزان شده بود روبروی بقالی سر کوچه ها.

تابستان که میشود چمدان و باربند و رفتن هایمان برای یک سفر شمالی و خاطره ی کباب بین راه و پنجره های ماشین مان

برای آن شب های شب نشینی در حیاط خاله ،عمو با طالبی های شکر زده ای که به شرط چاقو نبودند.

تابستان در میاید پس از سرمای زمستان ، سخت کوشی پاییز و شروع دوباره بهار و ما را پر میکند از رنگ های پر نور ، پر از عطر میوه ، پر از خنده های سرشار و بعد با سلام و صلوات راهی میان میکند به سوی پاییز و دوباره تلاش برای ساختن زندگی بهتر .

 

انشای خود را با این شعر زیبا به پایان میبرم:

فصل تابستان است

سایه ای می جویم

سایه ای پر الفت

کوچه ها گرم کلام

خانه ها گرم سخن

 

انشای صفحه 67 کتاب نگارش نهم/ انشا با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته

انشا با یکی از شیوه های آغاز و پایان نوشته صفحه 67 نگارش پایه نهم اختصاصی سایت درس کده

 

پایان مجموعه انشا با شیوه های آغاز و پایان نوشته 

دیدگاه ها 2 دیدگاه
  1. M
    در تاریخ 1401\/01\/25 :

    انشای اول عالی بود😉
    ایرادش چی بود؟ 🤔
    اونجاش ک میگف انسان یک بار زندگی میکند❌
    این اشتباهه!!!
    انسان هر روز زندگی میکند ویک بار میمیرد. ✔️

  2. گاز ورمه
    در تاریخ 1400\/12\/09 :

    سلام وقت خیر.
    داداش انشات 19 گرفت ایول. خخخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *